اهمیت و آداب نماز

پنجشنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۳، ۰۲:۱۶ ب.ظ

1- قال الصادق(ع): اذا قمت الی الصلاة فقل بسم الله و بالله و من الله و الی الله و کما شاء الله و لاقوة الابالله اللهم اجعلنی من زوارک و عمار مساجدک و فتح لی باب رحمتک واغلق عنی باب معصیتک الحمدلله الذی جعلنی ممن یناجیه اللهم اقبل علی برحمتک جل ثناوک ثم افتتح الصلاة(1).
امام صادق(ع) فرمود: موقعی که برای نماز ایستادی پس بگو: بسم الله و بالله... تا اللهم اقبل علی برحمتک جل ثناوک.
یعنی: به نام خدا و به کمک او ابتداء و انتهاء او است و آنچه که خواهد همانست و قوه ای جز قوه خدا نیست، ای خدا مرا از زائرین خود و از آباد کنندگان مساجدت قرار ده، و برای من درب رحمت خود را باز گردان و راه های معصیت خود را بر من بسته گردان. حمد خدای را که قرار داد مرا از کسانی که مناجات او می کنند، خدایا نظر رحمت خود را به من بنما، بزرگ است ثناء تو.
حضرت فرمودند: بعد از این جملات شروع به نماز کند.
2- قال الصادق(ع): کان امیرالمومنین (ع) یقول لاصحابه: من اقام الصلاة و قال قبل ان یحرم و یکبر: یا محسن قد اتاک المسیء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء و انت المحسن و انا المسیء فبحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ماتعلم منی، فیقول الله ملائکتی اشهدوا انی قد عفوت عنه و ارضیت عنه اهل تبعاته(2).
امام صادق(ع) فرمود: امیرالمومنین (ع) به اصحاب خود فرمود: کسی که برپا کند نماز را و قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: یا محسن قد اتاک تا آخر جمله دعا که «و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی» باشد، پس خدا به ملائکه خود خطاب کند: ای ملائکه من شاهد باشید من بنده خود را عفو کردم و راضی گردانیدم از او کسانی که مورد تجاوز و تعرض او قرار گرفته بودند.
3- قال امیرالمومنین(ع): ان النبی(ع) مر برجل یصلی و قد رفع یدیه فوق راسه، فقال ُما لی اری اقواما یرفعون ایدیهم فوق رءوسهم کانها آذان خیل شمس(3).
امام امیرالمومنین علی(ع) فرمود: پیامبر (ص) به مردی برخورد که نماز می خواند و دو دست خود را حتّی از سر خود بلندتر نموده بود، پس پیامبر با مشاهده او فرمود: عجیب است گروهی را می بینم که در موقع نماز دست هایشان را بالاتر از سر خود قرار می دهند، همانند چهارپایانی که از روی وحشی گری گوش و دم خود را به سمت بالا می کشند، پس این ها در موقع تکبیر گفتن یا مراسم قنوت بیش از حدّ معمول دست های خود را بالا می برند.
4- قال النبی (ع): الصلاة عماد الدین فیها عشر خصال زین الوجه، و نور القلب، وراحة البدن، و انیس القبور، و منزل الرحمة، و مصباح السماء، وثقل المیزان، و مرضات الرب، و ثمن الجنة، و حجاب من النار من اقامها فقد اقام الدین و من

ترکها ترک الدین(4).
پیامبر(ع) فرمود: نماز ستون دین است و در آن ده خصلت است: زینت صورت، نورانیت قلب، آرامش بدن بعد از انجام آن، رفیق انسان در قبر، نزول رحمت الهی، روشنی آسمان، سنگینی میزان اعمال نیک انسان در فردای قیامت، خشنودی پروردگار، پاداش بهشت و مانعیّت از رفتن در جهنّم.
پس هر کس نماز را برپا کند دین خدا را برپا داشته و هر کس آن را ترک کند دین را ترک نموده است.
5- قال النبی (ع): ان الله یباهی الملائکة بثلاثة نفر:
رجل اصبح فی القفر فاذن و اقام و صلی فیقول الله تعالی للملائکة انظروا الی عبدی یصلی و لایراه احد غیری فینزل سبعون الف ملک یصلون ورائه، یستغفرون له الی الله.
و رجل قام فی اللیل و صلی و سجد و نام و هو ساجد فیقول الله تعالی انظروا الی عبدی روحه عندی و جسده ساجد لی.
و رجل یفر اصحابه و هو ثابت و یقاتل فی سبیل الله حتی یقتل(5).
پیامبر فرمود: خدای متعال به سه شخص نزد فرشتگان مباهات می کند:
اوّل. به مردی که صبح کند در بیابان اما اذان و اقامه می گوید و مشغول نماز می شود، پس خدای تعالی به ملائکه گوید: نگاه کنید به سوی بنده من، نماز می خواند و احدی را غیر از من نمی بیند، سپس هفتاد هزار ملک نازل می شوند و پشت سر او نماز می خوانند و برای او از خدا طلب استغفار می کنند.
دوم. مردی که شب به عبادت مشغول شود و نماز بخواند و سجده کند و در حال سجده خواب رود، پس خدای متعال به ملائکه گوید: نگاه کنید بنده مرا، روح او نزد من باشد و جسد او در حال سجده بر من.
سوم. مردی که دوستانش از جهاد فرار می کنند، اما او در میدان جنگ ثابت می ایستد تا در راه خدا کشته شود.
6- قال النبی(ع): من اقام الصلوات الخمس و اجتنب الکبائر السبع نودی یوم القیامة یدخل الجنة من ای باب شاء(6).
پیامبراکرم(ع) فرمود: هرکس برپا کند نمازهای پنجگانه را و دوری کند از گناهان کبیره هفت گانه، روز قیامت به وی خطاب شود از هر دری از درب های بهشت که می خواهی وارد شو.
7- قال الباقر(ع): دخل رجل مسجدا فیه رسول الله(ص) فخفف سجوده دون ماینبغی و دون ما یکون من السجود فقال رسول الله (ص) نقر کنقر الغراب لو مات علی هذا مات علی غیر دین محمد(7).
امام باقر(ع) فرمودند: مردی در مسجدی که رسول خدا تشریف داشتند وارد شد، سپس مشغول نماز شد، اما سجود را خیلی مختصر و کمتر از مقداری که سزاوار بود بلکه از حد واجب هم کمتر به جا آورد، پیامبر پس از مشاهده چنین سجده ای فرمودند: این شخص مانند کلاغ نوک بر زمین می زند و اگر با چنین نمازی از دنیا برود به دین من نمرده است.
8- عن الثمالی قال: رایت علی بن الحسین(ع) یصلی فسقط رداوه علی احد منکبیه فلم یسوه حتی فرغ من صلاته، قال فسألته عن ذلک، فقال(ع): و یحک بین یدی من کنت؟ ان العبد لا یقبل من صلاته الا ما اقبل علیه منها بقلبه(8).
ابوحمزه ثمالی می گوید: دیدم زین العابدین مشغول نماز است، پس عبای مبارک آن حضرت از شانه افتاد، اما حضرت او را به حال اول برنگردانید و آنگاه که از نماز فارغ شد از علّت آن سؤال نمودم.
حضرت فرمود: وای برتو می دانی در موقع نماز در مقابل چه کسی ایستادی! همانا بنده خدا نمازش قبول درگاه احدیّت واقع نمی شود مگر آن مقدار از آن که همراه با توجّه قلبی باشد.
9- قال علی(ع) لایقومن احدکم فی الصلاة متکاسلا و لا ناعسا و لایفکرن فی نفسه، فانه بین یدی ربه عزوجل و انما للعبد من صلاته ما اقبل علیه منها بقلبه(9).
علی(ع) فرمود: هیچ گاه هیچ کس از شما در حالت کسالت و خواب آلودگی مشغول نماز نشود و هیچ گاه به فکر کردن درباره خود نپردازد، زیرا بنده در هنگام نماز در مقابل خدای عزوجل ایستاده است و آن مقدار از نماز او قبول خواهد بود که با توجه قلبی همراه باشد.
10- قال علی (ع): لا یعبث الرجل فی صلاته بلحیته و لا بما یشغله عن صلاته(10).
حضرت علی (ع) فرمود: مرد در حال نماز با ریش خود و با هر چه که او را از حالت نماز باز می دارد بازی نکند.
11- قال علی (ع): لیخشع الرجل فی صلاته فانه من خشع قلبه لله عزوجل خشعت جوارحه فلا یعبث بشیء(11).
علی(ع) فرمود: مرد باید در حال نماز خشوع داشته باشد، پس کسی که قلباً برای خدا خاشع بود اعضاء و جوارح ظاهری آن هم خشوع خواهد داشت، پس در حال نماز خود را به هیچ چیز مشغول مکن تا این خشوع ظاهری و باطنی برای تو حاصل شود.
12- قال علی(ع): اذ قام احدکم الی الصلاة فلیصل صلاة مودع(12).
علی(ع) فرمود: هرگاه یک نفر از شما برای نماز ایستاد باید طوری نماز بخواند مثل این که نماز وداع و آخر عمر او خواهد بود.
13- قال علی(ع): اذ قام احدکم بین یدی الله جل جلاله فلینحر بصدره و لیقم صلبه و لا ینحنی(13).
علی (ع) فرمود: هرگاه یکی از شما در مقابل خدا ایستاد و مشغول به نماز شد پس باید سینه خود را جلو بدهد به طرف قبله و پشت خود را هم مستقیم که منحنی نباشد و مستوی القامة بوده باشد.
14- عن ابی عبدالله (ع) فی حدیث انه ساله عن ابلیس بما استوجب من الله ان اعطاه ما اعطاه.
فقال بشیء و کان منه شکره الله علیه، قلت و ما کان منه؟ قال رکعتین رکعهما فی السماء فی اربعة آلاف سنة(14).
امام صادق(ع) در حدیثی که از آن حضرت سؤال شد، چه سبب شد که شیطان هرچه از خدا خواست به او عطا شد.
فرمود: به خاطر چیزی که خدا پاداش آن چیز را می خواست به او بدهد.
سؤال شد: آن چیز چه بود؟
امام فرمود: دو رکعت نماز که در طول چهارهزار سال در آسمان به جای آورد.
15- قال الرضا(ع): الصلاة قربان کل تقی(15).
امام رضا(ع) فرمود: نماز وسیله تقرب و نزدیکی هر بنده با تقوایی به خدا خواهد بود.
16- قال النبی(ع) ان افواهکم طرق القرآن فطیبوها بالسواک فان صلاة علی اثر السواک خیر من خمس و سبعین صلاة بغیر سواک(16).
پیامبر(ع) فرمودند: دهان های شما مسیر و راه قرآن است، پس آنها را با مسواک زدن تمیز و پاک کنید، زیرا که نماز بعد از تمیزی دهان به وسیله زدن مسواک بهتر است از هفتاد و پنج نماز بدون مسواک.
17- قال الصادق(ع): رکعتان یصلیهما متعطر افضل من سبعین رکعة یصلیها غیرمتعطر(17).
امام صادق(ع) فرمودند: دو رکعت نماز در حالت عطرزدگی بهتر است از هفتاد رکعت بدون تعطر و خوشبو نمودن خود.
18- قال الصادق(ع) فی ذیل قوله تعالی (فصل لربک و انحر): بیده هکذا یعنی استقبل بیدیه حذاء وجهه القبلة فی افتتاح الصلاة(18).
امام صادق(ع) در توضیح کلمه «وانحر» در آیه فصل لربک وانحر، از سوره کوثر (که گویا از حضرتش سؤال شد مقصود از وانحر چیست؟) فرمود: موقع شروع نماز دو دست خود را به طرف قبله محاذی صورت قرار دهد.
19- سئل عن الصادق(ع) عن قوله تعالی (خذوا زینتکم عند کل مسجد)، قال: هو المشط عند کل صلاة فریضة و نافلة(19).
از امام صادق(ع) از آیه خذوا زینتکم سؤال شد که زینت گرفتن برای نماز از چه قرار است؟
فرمود: مقصود از زینت، شانه زدن برای هر نماز واجب و مستحبّ می باشد.
20- قال رسول الله(ص): ثمانیة لایقبل الله لهم صلاة، العبد الابق حتی یرجع الی مولاه و الناشز عن زوجها و هو علیها ساخط، و مانع الزکاة، و تارک الوضوء، و الجاریة المدرکة تصلی بغیر خمار، و امام قوم یصلی بهم و هم له کارهون، و الزنین.
قال یا رسول الله وما الزنین؟ قال(ص): الذی یدافع الغائط و البول، و السکران، فهولاء الثمانیة لا تقبل منهم صلاة(20).
پیامبر (ع) فرمودند: نماز هشت نفر قبول نخواهد بود، بنده ای که از مولایش فرار کرده باشد تا موقع برگشتن.
زن ناشزه که از شوهر نافرمانی کند و شوهرش براو غضب کرده باشد.
کسی که از دادن زکات امتناع کند.
و کسی که (بدون عذرشرعی) در نماز تارک وضو باشد. و زنی که به حدّ تکلیف رسیده باشد امّا بدون حجاب نماز بخواند.
و امام جماعتی که نمازگزاران از امامت او ناراضی باشند (مثل امام جماعت تحمیلی و زوری).
و زنین، سؤال شد از آن حضرت مقصود از زنین چیست؟
حضرت فرمودند: کسی که از تخلیه بول و غائط خودداری کند و با این حال نماز بخواند.
و کسی که در حالت مستی و خماری باشد، پس خدای متعال از این هشت نفر نماز را قبول نخواهد کرد.
21- قال الصادق(ع): لایخلو المومن من خمس، مشط، و سواک، و خاتم عقیق، و سجادة، وسبحة فیها اربع و ثلاثون حبة(21).
امام صادق(ع) فرمود: شخص مؤمن نباید (در راستای انجام مراسم اقامه نماز) دستش از پنج چیز خالی باشد و آن پنج چیز عبارت باشد از شانه، مسواک، از انگشتر عقیق، سجاده و تسبیح که سی وچهار دانه داشته باشد.
22- قال الصادق(ع): اربعة لا تقبل لهم صلاة...[رابعهم] المراة تخرج من بیت زوجها بغیر اذنه(22).
امام صادق (ع) فرمود: چهارنفر نماز آنها قبول نخواهد بود...، چهارم. زنی است که بدون اذن شوهرش از خانه خارج شده باشد.
23- قال النبی(ص) ان الرجلین من امتی یقومان فی الصلاة و رکوعهما و سجودهما واحد و ان ما بین صلاتیهما مثل ما بین السماء و الارض(23).
پیامبر(ص) فرمود: دو مرد از امت من مشغول به نماز می شوند و رکوع و سجود هر دو به حسب ظاهر همانند یکدیگر می باشد، در حالی که بین نماز آن دو تفاوتی باشد مثل تفاوت مابین آسمان و زمین (به خاطر اختلاف در رعایت آداب و خلوص نیّت).
24- ... رایت ابا عبدالله(ع) و علیه قمیص غلیظ خشن تحت ثیابه و فوقه جبه صوف و فوقها قمیص غلیظ فمسستهما، فقلت : ان الناس یکرهون لباس الصوف. قال (ع): کلا کان ابی محمدبن علی (ع) یلبسها و کان علی بن الحسین (ع) یلبسها و کانوا یلبسون اغلظ ثیابهم اذا قاموا الی الصلاة.
و کان(ع) اذا صلی برز الی موضع خشن فیصلی فیه و یسجد علی الارض فاتی الجبان و هو جبل بالمدینه یوما ثم قام علی حجارة خشنة محرقة فاقبل یصلی و کان کثیر البکاء فرفع راسه من السجود و کانما غمس فی الماء من کثرة دموعه(24).
(ابن کثیر خزّاز) گفت: دیدم امام صادق(ع) را، که پیراهن زبر و خشنی بر تن آن حضرت بود زیر لباس های او و قبای پشمی و نیز پیراهن ضخیم دیگری بر روی قبای پشمی پوشیده که آن قبای پشمی در وسط آن دو پیراهن زبر قرار گرفته بود.
پس عرض کردم که مردم کراهت دارند از پوشیدن لباس پشمینه.
آن حضرت فرمود: نه چنین است، پدرم محمّدبن علی(ع) می پوشید و جدّم علیّ بن الحسین (ع) می پوشید و آن به هنگام نماز هم زبرترین و خشن ترین لباس های خود را می پوشیدند. و علی بن الحسین (زین العابدین) موقع نماز به سراغ مکان زبر و ناصافی می رفت و همان جا نماز می خواند و بر روی زمین سجده می کرد. و روزی که به دامنه کوه جبان در مدینه آمد و برسنگ زبر و داغ سوزانی ایستاد و مشغول نماز شد و بسیار گریه کرد پس سر از سجده برداشت و گویا از زیادی گریه در آب فرو رفته بود.
25- قال النبی(ص): من صلی رکعتین و لم یحدث فیهما نفسه بشی ء من امور الدنیا غفر الله له ذنوبه(25).
پیامبر اکرم(ص) فرمود: کسی که دو رکعت نماز بگذارد در حالی که هیچ گونه امری از امور دنیا به خاطر وی خطور نکند، خداوند متعال گناهان او را ببخشد.
26- قال الصادق(ع): ان العبد اذا عجل فقام لحاجته یقول الله تبارک و تعالی اما یعلم عبدی انا اقضی الحوائج(26).
امام صادق(ع) فرمود: هرگاه بنده خدا بعد از نماز تعجیل نموده و (بدون دعا و طلب حاجت از خدا) برخاست و برای حوائج خود حرکت نمود خداوند خطاب می کند که آیا این بنده من نمی داند که من حوائج او را بهتر از هرکس برآورده می کنم.
27- قال الباقر(ع): کان علی بن الحسین(ع) اذا قام فی صلاته غشی لونه لون اخر و کان قیامه فی صلاته قیام العبد الذلیل بین یدی الملک الجلیل کانت اعضاوه ترتعد من خشیة الله و کان یصلی صلاة مودع یری ان لا یصلی بعدها ابدا(27).
امام باقر(ع) فرمود: پدرم زین العابدین موقع نماز چهره مبارکشان تغییر می کرد و رنگ به رنگ می شد و زمانی که مشغول نماز می شد مثل بنده ذلیل در مقابل ملک عظیم بود و اعضای او از ترس خدا به لرزه می افتاد و نماز می خواند همانند کسی که با نماز وداع می کند که گویا این آخرین نماز او می باشد.
28- قال النبی(ع): لاصلاة لمن لم یطع الصلاة و طاعة الصلاة ان تنهی عن الفحشاء و المنکر.
و معنی ذلک ان الصلاة اذ کانت ناهیة عن المعاصی فمن اقامها ثم لم ینته عن المعاصی لم تکن صلاته بالصفة التی وصفها الله بها فان تاب من بعد ذلک و ترک المعاصی فقد تبین ان صلاته کانت نافعة له و ناهیته وان لم ینته الا بعد زمان.(28)
پیامبر(ص) فرمود: نماز کامل نیست برای کسی که اطاعت نکند نماز را و اطاعت نماز این است که نماز انسان را از فحشاء و منکر باز دارد.
به این معنی که خود بازدارنده از معاصی است، پس هرکسی که او را به جا آورد اما از معاصی دور و بازداشته نشود معلوم می شود که نماز او آن خاصیتی که خدا به او داده و توصیف نموده نداشته است، امّا اگر توبه نمود از معاصی اگر چه مدّت زمانی گذشته باشد و دیگر معاصی را ترک نموده معلوم می شود که نماز او خاصیّت و اثر خود را بازیافته و ناهی از فحشاء منکر است، اگرچه این تأثیرگذاری بعد از مدّتی باشد.
29- قال الصادق(ع): ان رسول الله(ص) نهی ان یفرق المصلی بین قدمیه فی الصلاة و قال ان ذلک فعل الیهود و لکن اکثر ما یکون ذلک نحو الشبر فما دونه و کلما جمعهما فهو افضل الا ان تکون به علة(29).
امام صادق(ع) فرمود: پیامبر خدا(ص) نهی نمودند که شخص نمازگزار در موقع نماز بین دو قدم خود را فاصله قرار دهد و فرمودند این عمل یهود می باشد، بلکه بیشترین مقدار فاصله به اندازه یک وجب می باشد و هرچه فاصله کمتر باشد بهتر خواهد بود، مگر این که مریض باشد.
30- قال علی(ع): لما نزلت هذه السورة [ای سورة الکوثر] قال النبی(ص) لجبریل : ما هذه النحیرة التی امرنی بها ربی.
قال: لیست بنحیرة و لکنه یامرک اذا تحرمت للصلاة ان ترفع یدیک اذا کبرت و اذا رکعت و اذا رفعت راسک من الرکوع و اذا سجدت فانه صلاتنا و صلاة الملائکة فی السماوات السبع.
فان لکل شیء زینة و ان زینة الصلاة رفع الایدی عند کل تکبیرة(30)
علی(ع) فرمود: چون سوره کوثر نازل شد، پیامبر به جبرئیل فرمودند: این قربانی چیست که خداوند در این سوره مرابدان امر نموده است؟
جبرئیل گفت: این قربانی نیست ولکن خدا امر نموده تو را زمانی که تکبیر گفتی، چه تکبیرة الاحرام و چه موقع رکوع و سجود و یا سربرداشتن از آنها دست های خود را در آن موقع به طرف بالا بلند کنی، پس همانا که نمازما و نماز ملائکه هفت آسمان چنین است.
و راستی که برای هر چیز زینتی است وزینت نماز بلند کردن دست ها است تا حدّ گوش ها نزد گفتن هر تکبیر.
31- قال الصادق(ع) ان رسول الله(ص) کان فی الصلاة والی جانبه الحسین بن علی (ع) فکبر رسول الله(ص) فلم یجد الحسین التکبیر فلم یزل رسول الله(ص) یکبر و یعالج الحسین التکبیر فلم یجده حتی اکمل سبع تکبیرات فاجاد الحسین(ع) التکبیر فی السابعة فقال ابوعبدالله (ع) و صارت سنة(31).
امام صادق(ع) فرمود: پیامبر در موقع شروع نماز بودند که امام حسین آمدند در کنار پیامبر، پس آن حضرت تکبیر گفتند، اما امام حسین نتوانستند صحیح ادا کنند، پس پیامبر هفت مرتبه تکبیر را تکرار نمودند تا در مرتبه هفتم امام حسین(ع) توانستند از نظر تلفظ صحیح ادا کنند، از این جهت شش تکبیر قبل از گفتن تکبیرة الاحرام سنّت و مستحبّ شد.
32- قال موسی بن جعفر(ع) لعلی بن یقطین: مر اصحابک ان یکفوا السنتهم و یدعوا الخصومة فی الدین و یجتهدوا فی عبادة الله و اذا قام احدهم فی الصلاة فریضة فلیحسن صلاته و لیتم رکوعه و سجوده و لا یشغل قلبه بشیء من امور الدنیا فانی سمعت ابی (ع) یقول: ان ملک الموت یتصفح وجوه المومنین عند حضور الصلوات المفروضات(32).
موسی بن جعفر(ع) به علیّ بن یقطین فرمود که امر کن به دوستان خود که جلو زبان های خود را بگیرند و خصومت در دین را ترک کنند و سعی در عبادت خدا نمایند و زمانی که یک نفر از آنها مشغول نماز واجب شد نماز خود را نیکو انجام دهد و رکوع و سجود آن را صحیح به جا آورد و قلب خود را متوجه امور دنیوی نکند، شنیدم از پدرم امام صادق ع که فرمود: ملک الموت موقع نمازهای واجب با صورت مؤمنین مصافحه می کند.
33- قال النبی(ص) الا ادلکم علی اکسل الناس و اسرق الناس و ابخل الناس و اجفی الناس و اعجز الناس؟
قالوا: بلی یا رسول الله(ص)، قال:
فاما ابخل الناس فرجل یمر بمسلم و لایسلم علیه.
و اما اکسل الناس فعبد صحیح فارغ لایذکر الله بشفة ولا بلسان.
و اما اسرق الناس فالذی یسرق من صلاته فصلاته تلف کما یلف الثوب الخلق فیضرب بها وجهه.
و اما اجفی الناس فرجل ذکرت بین یدیه فلم یصل علی.
و اما اعجز الناس فمن عجز عن الدعا(33).
پیامبر(ص) فرمودند: آیا راهنمایی کنم شما را به کسل ترین و دزدترین و بخیل ترین و جفاکارترین و عاجزترین افراد مردم؟
اصحاب عرض کردند: بلی یا رسول الله.
پیامبر(ص) فرمودند: امّا بخیل ترین مردم کسی است که عبور کند برمرد مسلمان و به او سلام نکند.
و امّا کسل ترین مردم بنده ای است که در حالت صحّت و فراغت باشد ولی نه لبانش و نه زبانش مشغول ذکر خدا نشود.
و امّا دزدترین مردم شخصی است که از نماز خود بدزدد، پس نمازش در هم پیچیده می شود- هماننددر هم پیچیده شدن لباس کهنه- و زده می شود به صورت او.
امّا جفاکارترین مردم کسی است که نام مرا در مقابل او ببرند و صلوات برمن نفرستد.
وامّا عاجزترین مردم کسی است که از دعا و ارتباط با خدا عاجز باشد.
34-قال النبی(ع): ان العبد اذا اشتغل بالصلاة جاءه الشیطان و قال له: اذکر کذا اذکر کذا؛ حتی یضل الرجل ان یدری کم صلی(34).
پیامبر (ص) فرمودند: بنده خدا موقعی که مشغول نماز شد شیطان می آید و در او وسوسه می کند و می گوید به یاد بیاور فلان چیز را و فلان چیز را که عاقبت این شخص نمازگزار غافل می شود که چند رکعت خوانده.
35 قال النبی(ص): من حبس نفسه فی صلاة الفریضة فاتم رکوعها و سجودها و خشوعها ثم مجد الله عزوجل و عظمه و حمده حتی یدخل وقت صلاة اخری لم یلغ بینهما کتب الله له کاجر الحاج المعتمر و کان من اهل علیین(35).
پیامبر (ص) فرمودند: کسی که حبس کند نفس خود را در نماز واجب و رکوع و سجود نماز به طور کامل انجام دهد و نیز خشوع در وقت نماز را مراعات کند، و بعد از نماز هم مجد و عظمت خدا را متذکّر شود و حمد خدا بنماید تا داخل وقت نماز دیگر شود و خلاصه بین دو نماز کار لغو و بیهوده ای نکند، خداوند می نویسد برای او اجر و پاداش عمره و از علیین محسوب می شود.
36- قال النبی (ص): بنیت الصلاة علی اربعة اسهم، سهم منها اسباع الوضوء، و سهم منها الرکوع، و سهم منها السجود، و سهم منها الخشوع. فقیل یا رسول الله و ما الخشوع؟
قال(ص): التواضع فی الصلاة و ان یقبل العبد بقلبه کله علی ربه فاذا هواتم رکوعها و سجودها و اتم سهامها، صعدت الی السماء لها نور یتلالا و فتحت ابواب السماء لها و تقول حافظت علی حفظک الله، فتقول الملائکة صلی الله علی صاحب هذه الصلاة.
و اذا لم یتم سهامها صعدت و لها ظلمة و غلقت ابواب السماء دونها و تقول ضیعتنی ضیعک الله و یضرب الله بها وجهه(36).
پیامبر(ص) فرمودند: نماز بر چهار سهم بنا گذاشته شده است، یک سهم از آن در وضو با آب فراوان خلاصه می شود ویک سهم از آن مربوط به رکوع و سهم دیگر مربوط به سجده و سهم چهارم مربوط به خشوع می باشد.
شخصی سؤال نمود یا رسول الله خشوع درنماز چیست؟ فرمود: تواضع در نماز و این که بنده خدا تمام توجّه قلبی خود را به ذات باری تعالی منحصر گرداند.
پس هنگامی که رکوع و سجود خود را هم به طور کامل انجام داد هر چهار سهم نماز را انجام داده و در چنین موقع نماز او به طرف بالا صعود خواهد کرد، در حالتی که برای او نوری باشد که می درخشد و درهای آسمان به روی آن باز شود و نماز به شخص نمازگزار خطاب کند مرا محافظت نمودی، خداوند هم تو را محافظت کند و ملائکه آسمان هم گویند درود خدا برصاحب این نماز.
و آنگاه که چهار سهم نماز را حقیقتاً انجام ندهد نماز به طرف بالا صعود می کند در حالتی که از برای او است ظلمت مخصوصی و درهای آسمان برروی آن بسته شود و نماز خطاب به صاحبش می گوید ضایع گردانیدی مرا، ضایع گرداند خدا تو را و آن نماز به صورت آن شخص زده خواهد شد.
37-قال الصادق (ع): قال الله تبارک و تعالی: انما اقبل الصلاة لمن تواضع لعظمتی، و یکف نفسه عن الشهوات من اجلی، و یقطع نهاره بذکری، ولا یتعاظم علی خلقی، و یطعم الجائع، و یکسو العاری، و یرحم المصاب، و و یووی الغریب، فذلک یشرق نوره مثل الشمس، اجعل له فی الظلمات نورا و فی الجهالة علما اکلوه بعزتی و استحفظه بملائکتی، یدعونی فألبیه، و یسألنی فاعطیه فمثل ذلک عندی کمثل جنات الفردوس لاتیبس ثمارها و لا تتغیرعن حالها(37).
امام صادق(ع) فرمود: خدای متعال فرموده همانا از کسی نماز را قبول خواهم نمود که در مقابل عظمت من تواضع کند، و به خاطر من نفس خود را از شهوات باز دارد، و تمام روز را به ذکر من مشغول باشد، و بر خلق من بزرگی نکند، و گرسنه را طعام نماید، و برهنه را بپوشاند، و شخص مصیبت دیده را ترحم کند و غریب را پناه دهد.
پس شخص نمازگزار که چنین اوصافی داشته باشد، نورانیتش همانند خورشید بدرخشد و من قرار می دهم برای او در تاریکی نور، و در موقع جهالت دانش، و او را واگذار می نمایم به عزت خودم و حفظ می کنم او را به واسطه ملائکه. آنگاه که دعا کند او را جواب گویم، و چون از من سؤال و درخواست نماید به او عطا کنم، مَثَل این شخص نزد من مثل مثل باغ های بهشت فردوس خواهد بود که میوه آن خشک نشود و تغییر حالت ندهد.
38- عن زرارة قال: سالت ابا جعفر(ع) عما فرض الله عزوجل من الصلاة؟ فقال: خمس صلوات فی اللیل و النهار.
فقلت هل سماهن الله و بینهن فی کتابه؟
قال: نعم، قال الله تعالی لنبیه(ص): (اقم الصلاة لدلوک الشمس الی غسق اللیل) و دلوکها زوالها و فیما بین دلوک الشمس الی غسق اللیل اربع صلوات سماهن الله و بینهن و وقتهن و غسق اللیل هو انتصافه.
ثم قال تبارک و تعالی: (و قرآن الفجر ان قرآن الفجر کان مشهودا)(38)، فهذه الخامسة.
و قال تبارک و تعالی فی ذلک (اقم الصلاة طرفی النهار)(39)، و طرفاه المغرب و الغداوة، (و زلفا من اللیل)، و هی صلاة العشاء الاخرة.
و قال تعالی (حافظوا علی الصلوات و الصلاة الوسطی)(40)، و هی صلاة الظهر و هی اول صلاة صلاها رسول الله (ص) و هی وسط النهار و وسط صلاتین بالنهار صلاة الغداة و صلاة العصر و فی بعض القراءة (حافظوا علی الصلوات و الصلاة الوسطی)، صلاة العصر(41).
زراره گفت: سؤال نمودم از امام باقر (ع) از نماز واجب؟ پس آن حضرت فرمود: پنج نماز در شبانه روز واجب می باشد.
گفتم: آیا آنها را خدا نام برده است و بیان نموده در قرآن؟ فرمود: بلی خدای متعالی به پیامبرش فرمود: برپا کن نماز را از زوال خورشید که ظهرباشد تا نصف شب و از موقع زوال خورشید تا نصف شب چهار نماز می باشد، نماز ظهر، عصر، مغرب و عشا که خداوند آنها را نام برده و بیان نموده و وقت آنها را هم تعیین نموده و غسق اللّیل نیمه شب می باشد.
پس حضرت فرمود: خدای متعال فرماید قرآن الفجر... و مقصود از این کلمه نماز پنجم است یعنی نماز صبح.
و نیز در جای دیگر قرآن خدا را فرموده: نماز را به پا دار در دو طرف روز که صبح و مغرب باشد.
و این جمله اشاره به نمازهای چهارگانه صبح، ظهر، عصر و مغرب است. بعد فرماید: زلفا من اللّیل. یعنی پاره ای از شب که منظور نماز عشا می باشد.
همچنین در آیه دیگر خدا فرموده: حافظوا علی الصّلوات... محافظت نماز بر نمازها و نماز وسط و منظور از نماز وسط همان نماز ظهر می باشد که خدا آن را وسط نماز صبح و نماز عصر قرار داده و نماز ظهر اوّل نمازی بود که بعد از واجب شدن نماز پیامبر(ص) آن را انجام داد و در بعضی از قرائت ها منظور از نماز وسط نماز عصر می باشد و بعضی هم گفته اند نماز مغرب و بعضی دیگر هم قائل شده اند به نماز عشاء و بعضی هم گفته اند نمازصبح(42).
39- عن زرارة عن ابی جعفر(ع) قال: عشر رکعات، رکعتان من الظهر، و رکعتان من العصر، و رکعتا الصبح و رکعتا المغرب و رکعتا العشاء الاخرة، لایجوزالوهم فیهن، و من وهم فی شیء منهن استقبل الصلاة استقبالا و هی الصلاة التی فرضها الله عزوجل علی المومنین فی القرآن.
و فوض الی محمد(ص) فزاد النبی(ص) فی الصلاة سبع رکعات و هی سنة لیس فیها قراءة انما هو تسبیح و تهلیل و تکبیر و دعاء فالوهم انما یکون فیهن فزاد رسول الله(ص) فی صلاة المقیم غیر المسافر رکعتین فی الظهر و العصر و العشاء الاخرة و رکعة فی المغرب للمقیم و المسافر(43).
زرارة از امام باقر(ع) روایت می کند که حضرت فرمودند: ده رکعت می باشد که وهم و شکّ در آنها جایز نیست و اگر کسی شکّ نماز باطل می شود و باید از اول شروع کند و آنها عبارت از دو رکعت نماز ظهر، نماز عصر، نماز صبح، نماز مغرب، نماز عشاء می باشد و این ده رکعت نمازهایی است که خدا بر مومنین در قرآنش واجب گردانیده است.
سپس خدا تفویض و واگذار نمود به پیامبر اکرم(ص)، پس آن حضرت هفت رکعت دیگر اضافه نمودند که سنّت پیامبر شد و در آنها قرائت و سوره حمد نیست، بلکه فقط تسبیح لا اله الا الله و الله اکبر و دعا می باشد، پس وهم و شکّ آنها مانعی ندارد و آن هفت رکعت عبارت از دو رکعت در نماز ظهر و عصر و عشاء برای حاضر در وطن خود غیرمسافر و یک رکعت در نماز مغرب هم برای حاضر در وطن و هم برای مسافر می باشد.
(منظور از شکّ در آنها این است که اگر کسی در رکعت اوّل و دوّم نمازهای 3 و 4 رکعتی یا نماز صبح دچار فراموشی و شکّ شد و ندانست در کدام رکعت است، باید نماز را از اول بخواند، امّا در رکعت سوّم و چهارم اگر شک کرد موجب بطلان نماز نمی شود، بلکه باید نماز را ادامه دهد و به دستور شکّ عمل نماید.
40- قال الباقر(ع): ان رسول الله (ص) لما اسری به امره ربه بخمسین صلاة فمر علی النبیین نبی نبی لا یسالونه عن شیء حتی انتهی الی موسی بن عمران(ع)، فقال بای شیء امرک ربک؟
فقال: بخمسین صلاة، فقال اسال ربک التخفیف فان امتک لا تطیق ذلک.
فسال ربه فحط عنه عشرا، ثم مر بالنبیین نبی نبی لایسالونه عن شیء حتی مر بموسی بن عمران(ع) فقال: بای شیء امرک ربک؟
فقال: باربعین صلاة، فقال اسال ربک التخفیف فان امتک لا تطیق ذلک.
فسال ربه فحط عنه عشرا ثم مر بالنبیین نبی نبی لایسالونه عن شیء حتی مربموسی (ع) فقال: بای شیء امرک ربک؟
فقال: بثلاثین صلاة، فقال اسال ربک التخفیف فان امتک لاتطیق ذلک.
فسال ربه عزوجل فحط عنه عشرا ثم مر بالنبیین نبی نبی لا یسالونه عن شیء حتی مر بموسی(ع) فقال: بای شیء امرک ربک؟ فقال: بعشرین صلاة، فقال اسال ربک التخفیف فان امتک لاتطیق ذلک
فسال ربه فحط عنه عشرا، ثم مر بالنبیین نبی نبی لایسالونه عن شیء حتی مر بموسی(ع) فقال: بای شیء امرک ربک؟
فقال: بعشر صلوات، فقال اسال ربک التخفیف فان امتک لا تطیق ذلک، فانی جئت الی بنی اسرائیل بما افترض الله علیهم فلم یاخذوا به و لم یقروا علیه.
فسال النبی (ص) ربه فخفف عنه فجعلها خمسا، ثم مر بالنبیین نبی نبی لایسالونه عن شیء حتی مر بموسی (ع) فقال له: بای شیء امرک ربک؟
فقال بخمس صلوات، فقال: اسال ربک التخفیف عن امتک فان امتک لا تطیق ذلک.
فقال: انی لاستحیی ان اعود الی ربی فجاء رسول الله (ص) بخمس صلوات(44).
امام باقر(ع) فرمود: در شب معراج پیامبر، پروردگار او را به خواندن پنجاه نماز دستور داد، پس پیامبر عبور نمودند به پیامبران یکی پس از دیگری، بدون آنکه چیزی از پیامبر سؤال کنند، تا آنکه حضرتش به موسی بن عمران رسید، پس او پرسید: خداوند به چه چیز تو را امر نمود؟
پیامبر (ص) فرمود: به پنجاه نماز. پس موسی گفت: از پروردگار خود تخفیف بخواه، چون امّت تو طاقت پنجاه نماز را ندارد.
پس پیامبر از خدا مسئلت تخفیف نمودند، پس ده نماز کم شد.
پیامبر در بازگشت عبورشان به انبیاء افتاد، یکی پس از دیگری، امّا هیچ کدام از پیامبر سؤالی ننمودند تا این که پیامبر عبورشان به حضرت موسی افتاد، او از آن حضرت سؤال نمود خدا تو را به چه چیز امر کرد؟
پس حضرت فرمودند: به چهل نماز. موسی گفت: امّت تو طاقت چهل نماز ندارند و از خدا بخواه تا تخفیف دهد.
باز حضرت از خدا مسئلت تخفیف نمودند؛ ده نمازکم شد.
پس پیامبر در مراجعت عبورشان به انبیاء افتاد، یکی پس از دیگری، امّا هیچ کدام از پیامبر سؤالی ننمودند تا این که پیامبر عبورشان به حضرت موسی افتاد، او از آن حضرت سؤال نمود خدا تو را به چه چیز امر کرد؟
پس حضرت فرمود: به سی نماز. موسی گفت: امّت تو طاقت سی نماز ندارند و از خدا بخواه تا تخفیف دهد.
باز حضرت از خدا مسئلت تخفیف نمودند؛ ده نمازکم شد.
پس پیامبر در بازگشت عبورشان به فرد فرد انبیا افتاد، امّا هیچ کدام سؤالی ازحضرت نکردند، سپس آن حضرت برخورد به موسی کردند، او سؤال نمود خدا به چه دستور داد؟
حضرت فرمودند: بیست نماز، باز موسی به پیامبر گفت: ا زخدا مسألت تخفیف برای امّت خود بنما، چون آنها طاقت بیست نماز ندارند، پس حضرت برای چندمین مرتبه سؤال نمودند از خدا تخفیف در امر نماز را، پس این مرتبه هم ده نماز تخفیف داده شد.
پس پیامبر عبور نمودند به پیامبران یکی پس از دیگری، امّا هیچ کدام سؤال نکردند از آن حضرت، امّا این مرتبه هم حضرت موسی سؤال نمود خدا تو را به چه چیز دستور داد.
حضرت فرمودند: به ده نماز، موسی گفت: همانند دفعات قبل از خدای خود مسألت تخفیف کن، چون امّت تو طاقت ده نماز را ندارند برای این که من زمانی که آنچه از طرف خدا برای امّتم واجب گریده بود به آنها گفتم، آنها قبول نکردند و اقرار به آنها ننمودند.
پس پیامبر این دفعه هم از خدا سؤال تخفیف نمودند و سپس در بازگشت انبیا هیچ کدام سؤال از آن حضرت نکردند، امّا موسی سؤال نمود.
حضرت فرمودند: پنج نماز خدا دستور داد، حضرت موسی گفت: از خدا سؤال تخفیف نما برای امّت خود، چون آنها طاقت ندارند.
پیامبر فرمودند: من از خدا حیا می کنم، پس پنج نماز در شبانه روز برای پیامبر اسلام واجب شد.
پس به طور خلاصه پیامبر بر اثر تکرار حضرت موسی تخفیف خواهی در تعداد نماز با چند مرتبه درخواست تخفیف از خدا، کار پنجاه نماز به پنج نماز منتهی شد و دیگر پیامبر حیا کرد از تخفیف خواهی بیشتر، پس پنج نماز ثابت و مسلّم گردید.
41- قال حسن بن علی(ع): جاء نفر من الیهود الی النبی(ص) فساله اعلمهم عن مسائل، فکان مما ساله انه قال: اخبرنی عن الله عزوجل لای شیء فرض هذه الخمس الصلوات فی خمس مواقیت علی امتک فی ساعات اللیل و النهار؟ فقال النبی(ص): ان الشمس عند الزوال لها حلقة تدخل فیها فاذا دخلت فیها زالت الشمس فیسبح کل شیء دون العرش بحمد ربی جل جلاله و هی الساعة التی یصلی علی فیها ربی جل جلاله ففرض الله علی و علی امتی فیها الصلاة.
و قال (اقم الصلاة لدلوک الشمس الی غسق اللیل)، و هی الساعة التی یوتی فیها بجهنم یوم القیامة فما من مومن یوافق تلک الساعة ان یکون ساجدا او راکعا او قائما الا حرم الله جسده علی النار.
و اما صلاة العصر، فهی الساعة التی اکل آدم فیها من الشجرة فاخرجه الله عزوجل من الجنة فامر الله ذریته بهذه الصلاة الی یوم القیامة واختارها الله لامتی فهی من احب الصلوات الی الله عزوجل و اوصانی ان احفظها من بین الصلوات.
و اما صلاة المغرب، فهی الساعة التی تاب الله عزوجل فیها علی آدم(ع) و کان بین ما اکل من الشجرة و بین ما تاب الله عزوجل علیه ثلاث مائة سنة من ایام الدنیا و فی ایام الاخرة یوم کالف سنة ما بین العصر الی العشاء و صلی آدم(ع) ثلاث رکعات رکعة لخطیئته و رکعة لخطیئة حواء و رکعة لتوبته ففرض الله عزوجل هذه الثلاث رکعات علی امتی و هی الساعة التی یستجاب فیها الدعاء فوعدنی ربی عزوجل آن یستجیب لمن دعا فیها و هی الصلاة التی امرنی ربی بها فی قوله تعالی (فسبحان الله حین تمسون و حین تصبحون).
و اما صلاة العشاء الاخرة، فان القبر ظلمة و لیوم القیامة ظلمة امرنی ربی عزوجل و امتی بهذه الصلاة لتنور القبر و لیعطینی و امتی النور علی الصراط و ما من قدم مشت الی صلاة العتمة الا حرم الله عزوجل جسدها علی النار و هی الصلاة التی اختارها الله تقدس ذکره للمرسلین قبلی.
و اما صلاة الفجر، فان الشمس اذا طلعت تطلع علی قرن شیطان فامرنی ربی ان اصلی قبل طلوع الشمس صلاة الغداة و قبل ان یسجد لها الکافر لتسجد امتی لله عزوجل و سرعتها احب الی الله عزوجل و هی الصلاة التی تشهدها ملائکة اللیل و ملائکة النهار(45).
امام حسن (ع) فرمودند: گروهی از قوم یهود آمدند محضر پیامبر، پس فردی که از همه آنها دانشمندتر بود از آن حضرت مسائلی را سؤال نمود، یکی از آن مسائل این بود که گفت خبر ده مرا چرا خدای تو پنج نماز که برای امّت تو واجب گردانیده در پنج وقت از شبانه روز می باشد و برای هر کدام وقت خاصّ علّت او چیست؟
پیامبر فرمودند: خورشید در موقع زوال ظهر از برای او حلقه ای است که خورشید داخل در آن حلقه خواهد شد و حالت زوال پیدا می کند، پس در این هنگام هرچیزی تسبیح پروردگار مرا می کند به صورت حمد و این ساعتی است که خداوند درود می فرستد بر من، پس خدا واجب گردانید بر من و بر امّت من در این ساعات نماز را.
و نیز فرموده است: (اقم الصلوة لدلوک الشمس الی غسق اللیل)، و این ساعت همان ساعتی است که جهنّم وارد قیامت خواهد شد، پس هر مؤمنی که در این ساعت مشغول باشد به سجده یا به رکوع یا به قیام خداوند، فردای قیامت جسد او را به آتش جهنّم حرام می گرداند.
و امّا نماز عصر: پس آن ساعتی است که حضرت آدم شجره منهیّه را خورد. آنگاه خداوند او را از بهشت خارج نمود، پس خداوند فرزندان آدم را امر نمود به این نماز و برای امّت من هم واجب گردانید و این بهترین نماز است نزد خدا و خدا مرا به حفظ آن وصیت نمود.
امّا نماز مغرب: پس آن ساعتی است که خدا توبه آدم را قبول نمود و از زمان خوردن آدم شجره را تا زمان توبه او سیصد سال از سال های دنیا و از روزهای آخرت به اندازه یک روز بود مانند فاصله بین عصر و عشاء و حضرت آدم در این ساعت مغرب سه رکعت نماز به جا آورد، یک رکعت برای گناه خود و یک رکعت برای خطای حوا و یک رکعت برای توبه خود، پس خدا واجب گردانید این سه رکعت نماز را در ساعت مغرب برای امّت من و این ساعت موقع استجابت دعا هم خواهد بود، پس وعده داد خداوند هرکس در این ساعت دعا کند خدا دعای او مستجاب می گرداند و این همان نماز است که خداوند امر کرده مرا به آن و فرموده (فسبحان الله حین تمسون و حین تصبحون).
امّا نماز عشاء: پس برای قبر ظلمتی است و همچنین برای قیامت تاریکی خواهد بود، خداوند مرا و امّت مرا امر نمود به این نماز که قبر نورانی شود و عطا نمود مرا و امّتم را به نورانیّت بر صراط در تاریکی فردای قیامت و هیچ قدمی نیست که برداشته شود برای نماز عشاء مگر آنکه خدا جسد او را حرام می گرداند بر آتش جهنم و این نماز را خدا برای پیامبران قبل از من هم واجب گردانیده است.
و امّا نماز صبح: خورشید موقعی که طلوع نمود بر شاخ های شیطان هم طلوع می کند، پس خدا مرا امر کرد که قبل از طلوع خورشید نماز صبح را بخوانم و قبل از آنکه کافر سجده کند بر خورشید، امّت من سجده برای خدا انجام دهد و سریع انجام دادن آن هم نزد خدا محبوب است، یعنی هرچه به طلوع فجر نزدیک تر باشد محبوب تر خواهد بود و این نمازی است که هم ملائکه شب و هم ملائکه روز شاهد آن خواهند بود.
42- عن زید بن علی قال: سالت ابی سید العابدین(ع)، فقلت له: یا ابه اخبرنی عن جدنا رسول الله (ص) لما عرج به الی السماء و امره ربه عزوجل بخمسین صلاة کیف لم یساله التخفیف عن امته حتی قال له موسی بن عمران ارجع الی ربک فسله التخفیف فان امتک لا تطیق ذلک.
فقال(ع): یا بنی ان رسول الله(ص) لا یقترح علی ربه عزوجل و لا یراجعه فی شیء یامره به .
فلما ساله موسی ذلک و صار شفیعا لامته الیه لم یجز له رد شفاعة اخیه موسی فرجع الی ربه فساله التخفیف الی ان ردها الی خمس صلوات.
قال فقلت له: یا ابت فلم لم یرجع الی ربه عزوجل و لم یساله التخفیف من خمس صلوات و قد ساله موسی (ع) ان یرجع الی ربه عزوجل و یساله التخفیف؟
فقال: یا بنی اراد(ع) ان یحصل لامته التخفیف مع اجر خمسین صلاة لقول الله عزوجل (من جاء بالحسنه فله عشر امثالها)، الا تری انه لما هبط الی الارض نزل علیه جبرئیل فقال یا محمد ان ربک یقرئک السلام و یقول انها خمس بخمسین (ما یبدل القول لدی و ما انا بظلام للعبید)(46).
زید فرزند امام سجاد (ع) گفت: سؤال نمودم از پدرم زین العابدین، پس گفتم: برای او ای پدر خبرده مرا از جدّمان رسول خدا هنگامی که عروج به آسمان نمود و خدا او را امر کرد به پنجاه نماز، چگونه خود درخواست تخفیف در نماز ننمود تا این که موسی به او گفت برگرد و از خدا طلب تخفیف کن برای امّت خود، چون امّت تو طاقت این مقدار نماز را ندارند.
پس حضرت فرمودند: ای فرزندم، جدّم رسول خدا هیچ گاه پیشنهادی به پروردگار عزوجل نمی نمود و در چیزهایی که مأمور می شد برای انجام آن مراجعه به خدا نمی کرد.
امّا زمانی که موسی از آن حضرت سؤال نمود و او شفیع شد نزد پیامبر برای تخفیف در امر نماز، سزاوار نبود در ردّ کردن شفاعت موسی، پس آن حضرت خارج شد به طرف پروردگار خود، پس سؤال نمود تخفیف را تا این که در چند مرحله سؤال مقدار نماز به پنج عدد نماز رسید.
زید می گوید: گفتم به پدرم چرا جدّم رسول خدا مجدداً مراجعت ننمود برای این پنج نماز و از خدا تخفیف بخواهد با این که موسی از آن حضرت درخواست کرد که برگردد و تخفیف بخواهد.
پس پدرم فرمود: برای این که جدّم رسول خدا اراده کرده بود که با تخفیف اجر پنجاه نماز برای امّتش باقی بماند. از این جهت دیگر مراجعت برای تخفیف پنج نماز نکرد، چون خدا در قرآن گوید: من جاء بالحسنة فله عشر امثالها، پس هر نمازی در مقابل ده نماز اجر دارد که مجموع پنج نماز پنجاه اجر می شود و به همین خاطر موقعی که جدّم آمد به زمین، جبرئیل نازل شد و گفت: ای محمّد پروردگارت سلام می رساند و می گوید: این پنج نماز در مقابل پنجاه نماز البتّه از نظر اجر و ما از قول خود برنگردیده ایم و ما نسبت به بندگان خود ظلم روا نداریم.
43- عن انس قال: فرضت علی النبی(ص) لیلة اسری به الصلاة خمسین، ثم نقصت فجعلت خمسا ثم نودی یا محمد انه لا یبدل القول لدی ان لک بهذه الخمس خمسین(47).
انس گفت: در شب معراج برپیامبر پنجاه نماز واجب شد، امّا بعد تخفیف داده شد به پنج نماز، سپس خطاب شد به پیامبر: ای محمّد! ما از گفته خود بر نمی گردیم در مقابل این پنج نماز اجر و پاداش همان پنجاه نماز از برای تو خواهد بود.
44-قال الصادق(ع): لما خفف الله عن النبی(ص) حتی صارت خمس صلوات اوحی الله الیه یا محمد خمس بخمسین(48).
امام صادق(ع) فرمود: هنگامی که خدا تخفیف داد به پیامبر تا این که پنجاه نماز به پنج نماز رسید، خدا وحی نمود به پیامبر که: ای محمّد، پنج نماز در مقابل همان پنجاه نماز است از اجر و پاداش.
45- قال الباقر(ع): قال رسول الله(ص): لو کان علی باب دار احدکم نهر فاغتسل فی کل یوم منه خمس مرات اکان یبقی فی جسده من الدرن شیء؟ قلنا: لا، قال: فان مثل الصلاة کمثل نهر الجاری کلما صلی صلاة کفرت ما بینهما من الذنوب(49).
ابی بصیر از امام محمدباقر(ع) نقل می کند که آن حضرت فرمود: جدّم رسول خدا فرمودند: آیا اگر بر درب منزل یکی از شماها نهری باشد و روزی پنج مرتبه در آن نهر خود را بشویید، آیا کثافات دیگر بر بدن او باقی می ماند؟ گفتم: خیر باقی نمی ماند. حضرت فرمود: مثل نماز هم مثل همان نهر است، اگر کسی نماز انجام دهد، گناهان بین دو نماز کاملاً محو می شود.

پی نوشت ها :
 

1- بحارالأنوار: جلد 84 صفحه 377 حدیث 3.
2- بحارالأنوار: جلد81 صفحه 375.
3- بحارالأنوار: جلد81 صفحه 373.
4- انوار الهدایة، ص 193.
5- انوار الهدایة، ص 193.
6- انوارالهدایة، ص 193.
7- بحارالأنوار: جلد 81 صفحه 234، حدیث 8.
8- بحارالأنوار: جلد 81 صفحه 237، حدیث17.
9- بحارالأنوار: جلد81 صفحه 239، حدیث 21.
10- بحارالأنوار: جلد81 صفحه 239، حدیث 21.
11- بحار الانوار: جلد81 صفحه 239، حدیث 21.
12- بحارالأنوار: جلد81 صفحه 239، حدیث21.
13- بحارالأنوار: جلد81 صفحه 239، حدیث 21.
14- وسائل الشّیعه: جلد4 صفحه 37.
15- بحارالأنوار: جلد 79 صفحه 307.
16- بحارالأنوار: جلد 81 صفحه 330، حدیث 6.
17- بحارالأنوار: جلد 81 صفحه 330، حدیث 7.
18- بحارالأنوار: جلد81 صفحه 351، حدیث 1.
19- بحارالأنوار: جلد 81صفحه 329، حدیث 4.
20- بحارالأنوار: جلد81 صفحه 317.
21- بحارالأنوار: جلد81 صفحه 329، حدیث 3.
22- بحارالأنوار: جلد 81 صفحه 317. حدیث 4.
23- بحارالأنوار: جلد81 صفحه 249، حدیث 41.
24- بحارالأنوار:جلد 81 صفحه 256، حدیث 54.
25- بحارالأنوار: جلد 81 صفحه 249، حدیث 41.
26- بحارالأنوار: جلد81 صفحه 249، حدیث 42.
27- بحارالأنوار: جلد81 صفحه 250، حدیث 44.
28- بحارالأنوار: جلد 79 صفحه 198.
29- بحارالأنوار: جلد 81 صفحه 265.
30- بحارالأنوار: جلد 81 صفحه 351.
31- بحارالأنوار: جلد 81 صفحه 356، حدیث 5.
32- بحار الانوار: جلد 81صفحه 262.
33- بحارالأنوار: جلد 81 صفحه 257.
34- بحار الانوار: جلد81 صفحه 259، حدیث 58.
35- بحارالأنوار: جلد 81 صفحه 260.
36- بحارالأنوار: جلد 81 صفحه 264.
37- بحارالأنوار: جلد81 صفحه242، حدیث 28.
38- سوره اسری، آیه 80.
39- سوره هود، آیه 117.
40- سوره بقره، آیه 240.
41- وسائل الشّیعه، جلد 4 صفحه 10.
42- مراجعه شود به فروع کافی، جلد سوّم، صفحه 271.
43- فروع کافی: جلد3 صفحه 273، حدیث 7.
44- وسائل الشّیعة: جلد 4 صفحه 13.
45- وسائل الشّیعة: جلد 4 صفحه 14.
46- وسائل الشّیعة: جلد 4 صفحه 16.
47- وسائل الشّیعة: جلد 4 صفحه 17.
48- وسائل الشّیعة: جلد 4 صفحه 18.
49- وسائل الشّیعة: جلد 4 صفحه 12.
 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۳/۲۹
ندا حقانی

قبله عشق

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی