دستاوردهای 40 سالگی

همزمان با چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی، در حوزه اقتدار دفاعی دستاوردهای بسیاری را در کشور شاهد هستیم و با توجه به اینکه تحت شدیدترین تحریم‌های بین المللی قرار داشتیم اما موتور محرک علم و فناوری کشور از کار نیفتاده است.

به گزارش ایسنا، در چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در خصوص دستاوردهای حوزه اقتدار دفاعی می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:

  • انقلاب اسلامی به نیروهای مسلح ایران عزت و کرامت داد و پس از ۲۰۰ سال تابعیت از ارتش‌های بیگانه، نیروهای مسلح ایران را مستقل کرد.
  • وابستگی نیروهای مسلح به اجانب در دوره پهلوی به وضعیتی بسیار شرم آور رسید و هر دو طرف قرارداد تسلیحاتی برای ایران، آمریکایی‌ها بودند. خودشان به عنوان مستشار سفارش سلاح می‌دادند و خودشان سلاح را می‌فروختند و خودشان کیفیت آن را تأیید می‌کردند.
  • بی‌اختیاری حکومت ایران نسبت به نیروهای مسلح خودش به حدی بود که محمدرضا پهلوی گاهی به مادر و همسر خودش از آمریکایی‌ها گله می‌کند که یگان‌هایی از ارتش ایران را بدون اطلاع و در کشورهای دیگر به کار گرفته‌اند این واقعیتی است که در کتاب خاطرات شاه و خاندانش آمده است.
  • امروزه استقلال دفاعی ایران در دکترین، استراتژی، آموزش‌ها، ساختارها و عدم وابستگی به پیمان‌های نظامی استکباری را هیچ کشوری به جز ابرقدرت‌های جهان ندارد و همه کشورهای دیگر در کلیه این شئون یا در بخش‌هایی از آن وابسته‌اند.
  • ظلم و بی‌تدبیری پادشاهان موجب شده بود در طول تاریخ نظام‌های شاهنشاهی در بسیاری از مواردی که ایران مورد هجوم گسترده‌ای واقع شده بود نیروهای مسلح با وجود تسلیحات و ساز و برگ وسیعی که در اختیار داشتند شکست می‌خوردند. شکست ارتش‌های شاهنشاهی در مقابل سپاه اسکندر، سپاه مغول، خلفای عرب و آخرین مورد آن اشغال کل خاک ایران توسط متفقین در زمان رضا شاه بدون شلیک یک گلوله بود.
  • مدیریت نظام‌های ظالمانه شاهنشاهی به گونه‌ای بود که در ۲۰۰ سال گذشته هر بار ایران مورد تهاجم دول بیگانه قرار گرفت، بخشی از ایران تجزیه شده و به تاراج رفت و ظرف چند قرن اخیر مساحت ایران از ۳.۷ میلیون کیلومتر مربع به ۱.۷ کاهش یافت و ایالت‌های مختلفی از ایران جدا و به کشور همسایه واگذار یا کشور مستقلی تبدیل شد. آخرین آنها جدا شدن استان چهاردهم ایران و تبدیل آن به کشور بحرین در دوره‌ی محمد رضا پهلوی بود.
  • در زمان طاغوت نیروهای مسلح ایران در خدمت ارتش‌های متجاوز آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی و دولت‌های مستبدی مانند اتیوپی بودند و برای سرکوب ملت‌های مظلوم و آزادیخواه مانند ویتنام, عمان، فلسطین و اتیوپی به کار گرفته می‌شدند که موجب ننگ برای ملت ایران بود امّا امروز افتخار داریم قدرت نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در دفاع از مظلومان و ایستادگی در برابر مستکبران به کار گرفته می‌شود که افتخار ملت ایران است.
  • تاریخ دفاعی گذشته مملو از تجاوزات به دیگران و حمایت از ظالمان است امّا پس از انقلاب اسلامی نیروهای مسلح ایران مفتخرند که بر خلاف رژیم گذشته که هواپیماهای جنگی ایران و نیروهای رزمنده را برای سرکوب انقلابیون و مستضعفان بپا خواسته در ظفار و ویتنام و اتیوپی می‌فرستاد، مستشاران خود را برای یاری مظلومان و ایستادگی در مقابل ظالمان اعزام می‌کنند.
  • رهایی نیروهای مسلح از سلطه شاهان و بیگانگان و پیوند آنها با ولایت، چنان عزت و اقتداری به نیروهای مسلح ایران بخشید که آنها را به نیروی شکست ناپذیر بدل کرد و برای اولین بار در قرون اخیر تهاجم دشمنان با پشتیبانی همه قدرت‌های جهان بدون جدا شدن حتی یک وجب از خاک ایران به شکست انجامید.
  • پس از پیروزی انقلاب اسلامی در حادثه‌ای کاملاً استثنایی دشمن با حمایت همه کشورهای سلطه‌گر جهان، به ایران حمله کرد و استکبار غرب و شرق که درگیری‌های زیادی با هم داشتند بر سر نابودی ایران از طریق تجاوز نظامی، هم قسم شدند امّا نیروهای مسلح ایران در پرتو انقلاب اسلامی متصل به نیروی لایزل الهی و مستظهر به حمایت بی پایان مردمی، همه ابرقدرت‌ها را یکجا شکست دادند و حتی در مقابله با ناوگان دریایی آمریکا به بازدارندگی رسیدند.
  • پیروزی‌های درخشان نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در دفاع مقدس و در رویارویی با ناوگان‌های متجاوز آمریکا و انگلیس و توانمندی آنها در برقراری امنیت داخلی، نیروهای مسلح ایران را به قوایی الهام بخش برای تمام آزادی‌خواهان جهان تبدیل کرده است.
  • حزب الله لبنان، نیروهای جهادی فلسطین، ارتش مردمی سوریه، حشدالشعبی عراق، انصارالله یمن با الهام از تفکر، راهبردها، سازماندهی و تاکتیک‌های نیروهای مقاومت بسیج، افسانه شکست ناپذیری آمریکا و رژیم صهیونیستی را باطل کردند و بزرگترین حماسه‌های افتخارآمیز را برای کشورهایشان آفریده‌اند.
  • مکتبی بودن و مردمی بودن نیروهای مسلح جمهوری اسلامی آنها را به نیروی شکست ناپذیری تبدیل کرده است و مشارکت ایثارگرانه مردم در دفاع از جمهوری اسلامی ایران، در جهان بی نظیر است.
  • پس از پیروزی انقلاب اسلامی مشارکت داوطلبانه مردمی در قالب بسیج، الگوی بی نظیر دفاعی را در ایران شکل داد. الگویی که مشارکت عاشقانه مردم از خط مقدم نبرد تا عمق پشتیبانی‌ها را تضمین می‌کند.
  • نیروهای مردمی بسیج نه تنها افتخار آمیزترین نیروهای خط شکن در قدرت دفاعی هستند بلکه از تمام شئون دفاع؛ از اطلاعات تا اورژانس در بهداشت و درمان و مهندسی و تأمین آذوقه، تسلیحات و تجهیزات را بر عهده دارند.
  • حضور نیروهای بسیج مردمی مدافع انقلاب اسلامی در تمامی گستره‌ جغرافیای کشور امکان هر گونه نفوذ یگان‌های رزمی دشمن را به صفر رسانده است.
  • دفاع مردمی و همه جانبه نیروهای مسلح جم ایران در برابر گسترده‌ترین توطئه‌های استکباری برای ناامن سازی ایران در سال‌های اولیه انقلاب اسلامی، الگوی جدیدی از عملیات دفاع داخلی را به نمایش گذاشتند که در جهان بی نظیر است. الگویی که در آن بدون درهم کوبیدن شهرها و روستاها و بدون وارد شدن تلفات به غیر نظامیان که ضد انقلاب آنها را سنگر خود کرده بود، ضد انقلاب را با شیوه‌های انسانی و با ساختارهای مردمی و متکی به قدرت مردم درهم کوبید و امنیت مردمی پایدار را در دوردست‌ترین مناطق مرزی‌کشور برقرار کرد.
  • اندیشه خودکفایی نیروهای مسلح در سال ۵۸ با الهام از هدایت‌های امام خمینی (ره) و با دستور مستقیم حضرت آیت الله خامنه‌ای که نماینده امام در ارتش بودند شکل گرفت و شجره طیبه‌ای از دانش، فناوری و صنعت را شکل داد که امروز به درختی تناور و پر از ثمرات افتخار آمیز تبدیل شده است.
  • تنوع تسلیحات بومی در ساختار قدرت جمهوری اسلامی ایران به جز چند ابرقدرت در جهان نظیری ندارد، پیچیده‌ترین تسلیحات را از زیر دریا تا مافوق جو می‌سازیم.
  • در پرتو انقلاب اسلامی صنعت تسلیحات ایران که جز ساخت چند نوع مهمات و مونتاژ یک مدل تفنگ قابلیتی نداشت امروز انواع سلاح‌های سبک، خمپاره اندازها، توپ‌ها، موشک‌های ضد زره، موشک‌های کروز و بالستیک زمین به زمین، سامانه‌های پدافند هوایی، سامانه‌های موشکی ساحل به دریا و دریا به دریا شناورهای فوق مدرن، قایق‌های تندرو فوق مدرن تا ناوهای جنگی بزرگ، هواناوها و زیردریایی‌ها، انواع تانک و نفربر، وسایل مخابراتی و بی سیم و تجهیزات جنگ الکترونیک را از طراحی اولیه تا ساخت و تحویل و بهره برداری، در داخل ایران انجام می‌دهند.
  • پیچیده‌ترین و دقیق‌ترین سامانه‌های تسلیحات یعنی سامانه‌های پدافند هوایی شامل رادارهای اخطار اولیه، رادارهای تعقیب و هدایت، موشک‌ها، سامانه‌های فرماندهی و کنترل، سیکرها، توپ‌ها و… در تمام سطوح بردهای کوتاه، متوسط و بلند در داخل کشور ساخته می‌شود. سامانه‌هایی که کوچک‌ترین هواپیماهای جنگی در فاصله ۲۰۰ کیلومتری آشکار سازی می‌کند و در برد سلاح، تحت تعقیب قرار می‌دهد و جنگنده‌ای را که در محیط سه بعدی با سرعت مافوق صوت در حال جابجایی است منهدم می‌کند.
  • پس از انقلاب اسلامی کشورهای سازنده تسلیحات ابتدا فروش سلاح به ایران را تحریم کردند، شروع به ساخت سلاح کردیم، فروش قطعات و زیر سامانه‌هایی را که در تسلیحات استفاده می‌شد به ایران تحریم کردند، زیر سامانه‌ها را ساختیم از سال ۸۰ حتی فروش مواد اولیه پیشرفته‌ای که می‌توانست کاربرد تسلیحاتی داشته باشد را تحریم کردند عمق ساخت را به مواد اولیه رساندیم.
  • تبدیل کردن تحریم‌ها به فرصت موجب شد امروز پیشرفته‌ترین مواد و انواع کامپوزیت‌ها و سوپر آلیاژها در داخل کشور تولید شود.
  • دقیق‌ترین حسگرها و سامانه‌های ناوبری، سریع‌ترین پردازشگرها و کامپیوترهای پرواز موشک‌ها، پهپادها و جنگنده‌ها در درون ایران طراحی و ساخته می‌شود.
  • پشتوانه الهی، مدیریت و فرماندهی بی نظیر ولایت فقیه، تنیدگی نیروهای مسلح و مردم، تفکر شهادت طلبانه و تسلیم ناپذیر حسینی، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران را بدون داشتن تسلیحات اتمی به قدرت بازدارنده در مقابل قدرت‌های استکباری تبدیل کرده است.
  • بر خلاف تبلیغات دشمن پیشرفت‌های شگرف منابع تسلیحاتی نه متکی به هزینه‌های گزاف بلکه مرهون عشق و ایثار نیروهای مؤمن و انقلابی و توانایی مدیریت نیروهای مسلح در بهره گیری از ظرفیت دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی کشور و بیش از همه هدایت‌های هوشمندانه و اصرار رهبری انقلاب اسلامی در بومی سازی تسلیحات است.
  • خصوصیات معنوی اختصاصی فرهنگ دفاعی منحصر به فرد جمهوری اسلامی ایران، نیروهای مسلح ما را از همه جهان متمایز کرده است تکلیف گرایی، شهادت طلبی، توکل بر خدا، انس با زیارت و دعا در سنگرهای رزم، پایبندی به احکام عبادی در سخت‌ترین شرایط جنگی، اقتداری توصیف نشدنی برای نیروهای مسلح فراهم آورده است این فرهنگ غنی است که موجب شده با وجود تهاجم فرهنگی سنگین، جوانان فراوانی برای اعزام به جبهه مقاومت لحظه شماری می‌کنند.
  • دو عنصر تکیه به قدرت خدا و فرماندهی ولایت از یک سو و اعتماد به جوانان و قرار دادن آنها در حساس‌ترین مسئولیت‌های نظامی از سوی دیگر با نشاط‌ترین و منعطف‌ترین نیروی نظامی جهان را به ملت ایران بخشیده است. ابتکارات غافلگیرکننده و نبرد نامتقارن محصول این دو خصوصیت پایان ناپذیر است.
  • رمز موفقیت نیروهای مسلح ما اعم از؛ منابع تسلیحاتی، مراکز تحقیقاتی و نیروها، تبدیل کردن تحریم‌ها به فرصت‌ها است. همین خصوصیت موجب شد نیروهای دفاعی کشور که از روز ۲۲ بهمن ۵۷ تحت شدیدترین تحریم‌های بین المللی قرار گرفتند، بخاطر شدت تحریم‌ها، به پیشروترین نهاد کشور در تولید علم و فناوری کالاهای صنعتی تبدیل شوند و موتور محرک علم و فناوری کشور باشند.
  • ارزش دادن به مجاهدان اسلام در مواضع و رفتار رهبری معظم انقلاب از آغاز تاکنون و تأسی مردم به این مرام در تکریم خانواده‌های شهدا و جانبازان و نهاد سازی‌های انقلابی که ابتکار منحصر بفرد جمهوری اسلامی است منزلت جهاد را در فرهنگ عمومی به بالاترین سطح خود برد و موجب قوام و استحکام نیروهای دفاعی کشور شد.
  • جمهوری اسلامی ایران بخاطر مردمی بودن دفاع، اتکاء به نیروی ایمان رزمندگان، پشتیبانی‌های مردمی رزمندگان، فرهنگ اسلامی صرفه جویی و قناعت، نیروهای دفاعی جهموری اسلامی ایران را یکی از کم هزینه‌ترین کشورها در بخش دفاع کرده است. بودجه دفاعی عربستان سعودی ۶۳.۷ میلیارد دلار است، حتی بودجه دفاعی کشورهای بسیار کم تهدید مانند آلمان ۴۵، ژاپن ۵۹ و کانادا ۱۴ میلیارد دلار است کشورهای بسیار کوچکی که در حد یک استان ایران هم محسوب نمی‌شوند مثل کره جنوبی که ۱۸ برابر کوچک‌تر از ایران است ۴۳ میلیارد دلار، امارات ۱۹ میلیارد دلار، رژیم صهیونیستی ۱۸، حتی عمان ۹.۱ میلیارد دلار است در حالی که بودجه دفاعی ایران با داشتن ۱۶ کشور همسایه در حساس‌ترین نقطه جغرافیایی جهان و با داشتن دشمنان ابرقدرتی چون آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی که دائماً ایران را تهدید کرده و می‌کنند، کمتر از ۷ میلیارد دلار است و تنها ۳ درصد از تولید ناخالص ملّی است.

انتهای پیام

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۷ ، ۱۳:۴۲
ندا حقانی


پیروی انقلاب اسلامی

انقلاب اسلامی نه یک حادثه‌ی منطقهای که یک حادثه‌ی تاریخی است.

اساساً هر انقلابی، در جغرافیای انسانی، مثل زلزله و آتشفشان در جغرافیای طبیعی است. زلزله و آتشفشان ازلحاظ اصل بروز، ناشی از تکاثُف انرژیهای مختلف طبیعی است. انقلاب هم در جغرافیای انسانی، ناشی از انباشته شدن انرژیهای انسانی و انفجار این انرژیها است. ازلحاظ تأثیر هم همینجور است، هر زلزلهای در هرجای دنیا اتفاق بیفتد و هر آتشفشانی در هر جای دنیا که مشتعل میشود، علاوه بر تأثیرات منطقهای و محدودی که دارد، در کل مسائل طبیعیِ جهان اثری دارد، یا ضعیف یا قوی.

همه‌ی انقلابها این تأثیر را در کل مسائل جهانی دارند، یا کم است یا زیاد. همه‌ی انقلابها در مناسبات بشری و در ارتباط میان ملتها، در موضعگیری سیاستها و در جغرافیای سیاسی عالم یک تأثیری میگذارند. با این تعبیر باید گفت که هر انقلابی جهانی است. همان انقلابی هم که بهوسیله‌ی یک عده جوان، در یک گوشهای از دنیا، در یک کشور کوچکِ دو، مثلاً سه میلیونی بروز میکند، یک حادثه‌ی جهانی است. هیچ انقلابی را نمیشود محدود به مسائل منطقهای کرد، لااقل بروز، حدوث و ایجادش اینجور است.

البته تأثیرات انقلابها بر حوادث جهانی یکسان نیست.

هرچه آثار و تأثیراتی که یک انقلاب بر حوادث جهانی میگذارد، سریعتر باشد، فراگیرتر باشد، ماندگارتر باشد، آن انقلاب بزرگتر است.

گاهی این تأثیرات بهنحوی است که انقلاب را بهشکل یک واقعه‌ی تاریخی در میآورد. واقعه‌ی تاریخی یعنی آن واقعهای که در تاریخِ بعد از خودش هم، دارای علائم و تأثیراتی است. فقط در زمان خود تأثیر نمیگذارد، بلکه یک دوره‌ی بعد از خودش را هم میسازد که همه‌ی انقلابها اینجور نیستند.

اگر انقلابی این سه خصوصیت داشته باشد؛ اول، یک جهانبینی و تلقّی از عالم ارائه بدهد؛ دوم، پایگاه مهمی که در وضع زندگی عالم تعیینکننده است از استکبار بگیرد؛ و سوم، حوزه‌ی تأثیر آن وسیع باشد؛ این انقلاب از سطح منطقهای و جهانی هم بالاتر است، این یک انقلاب ماندگار و تاریخی است. این انقلاب یک انقلاب برجسته است. انقلاب اسلامی ایران اینگونه بود.

در دهه‌ی شصت و هفتاد، حوادث و وقایع انقلابیِ زیادی اتفاق افتاده، از اقصای آسیا تا آفریقا و تا آمریکای لاتین؛ وقایعی که هرکدامی، یک تأثیر بر جغرافیای سیاسی جهان داشت. اما میخواهم این را بگویم که انقلاب اسلامی در میان همه‌ی این انقلابها از جهت ارائه‌ی یک تلقّی جدید از جهان و یک جهانبینی جدید به انسانها، استثنایی بود. بقیه‌ی انقلابهایی که در این دو دهه اتفاق افتادند، درحقیقت ادامه‌ی انقلاب شوروی هستند. همان تلقّی، همان فکر و همان راه حل در مسائل جهانی را ارائه میکنند، چیز جدیدی نمیگویند.

لذا شما میبینید که تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، در کشورهای جهان سوم، حتی در کشورهای اسلامی، هرگاه یک عده روشنفکر میخواهند یک حرکتی را انجام بدهند و اعتراضی کنند، ایدئولوژیشان مشخص است؛ حرکت، حرکت چپ است؛ نظامات، همان نظاماتی است که در انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در کشور روسیه دیده شده است.

 

* حادثه‌ی تاریخی انقلاب

حادثه‌ی تاریخی انقلاب

* خصوصیات انقلاب ماندگار و تاریخی

۱. ارائه جهانبینی و تلقّی از عالم

انقلاب اسلامی در طول این دو دهه که صد در صد بر مبانی خودش استوار شد اولین انقلابی است که هیچ مبانی انقلابهای گذشته را ـ انقلاب اکتبر ـ با خودش همراه نکرد.

یعنی جنبه‌ی التقاط از تفکر مارکسیستی نداشت. یک تلقّی جدید را در دنیا ارائه کرد. آن تلقّی جدید عبارت بود از توحید، تکریم انسان، عَبَث نبودن آدمی، عبث نبودن خلقت انسان «اَفَحَسِبتُم اَنَّما خَلَقناکُم عَبَثًا وَ اَنَّکُم اِلَینا لا تُرجَعونَ»، مسئله‌ی صیرورت و رجوع انسان به خدا «اِنّا لِلهِ وَ اِنّا اِلَیهِ راجِعونَ»، عدالت اجتماعی برطبقِ نسخه‌ی اسلامی، نه برطبقِ نسخه‌ی مارکسیستی، معنویت انسان و اینکه انسان دارای بعد معنوی است، و باید این بعد معنوی در برنامهریزیهای بشر دیده بشود، ملاحظه بشود و پرورش داده بشود و به چشم اعتبار نگاه بشود. میبینید اینها هیچکدام در انقلابهای قبلی وجود نداشته.

معنویت

البته من در دنیای اسلام، انقلابهایی که با نام اسلام بهوجود آمده را میشناسم، به آنها ارج هم میگذاریم. لکن آن انقلابها را مشاهده میکنیم که همچنان اسلامی نماندند. اگرچه ریشهها و زمینههای اوّلیشان اسلامی بود، اما آنوقتیکه منفجر میشد، درحقیقت قرآن نبود که بالا میرفت و روی پرچم قرار میگرفت، تفکرات دیگری بود، نظرات دیگری بود که این چیزِ روشن و واضحی است و نیاز به اثبات و استدلال هم ندارد. خود آن کسانی هم که آن انقلابها را راه انداختند و اداره کردند، غیر از این ادعایی ندارند، آنها هم همین را میگویند.

تنها انقلاب اسلامی بود که براساس ارزشهای اسلامی، پایههای اسلامی، تفکرات اسلامی، سرفصلهای جدید در زندگی انسان بهوجود آورد، بنا شد، منفجر شد و نظام حکومتی تشکیل داد.

و از اینکه اصولش با اصول دنیا یکسان نیست خجالت هم نکشید و از اینکه دنیا بسیاری از مسائل او را قبول ندارد احساس حقارت نکرد، بسیاری از اصول قابل قبول انقلابیون رایج دنیا را قبول ندارد؛ بلکه احساس افتخار کرد. گفت این اسلام است، این قرآن است، این کلام خداست، این رسالت من است. این خصوصیت انقلاب اسلامی است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۷ ، ۱۸:۵۲
ندا حقانی


چه کسی می‌ءداند جنگ چیست؟ چه کسی می‌داند فرود یک خمپاره قلب چند نفر را می‌درد؟ چه کسی می‌داند جنگ یعنی سوختن، یعنی آتش، یعنی گریز به هر جا، به هر جا که اینجا نباشد، یعنی اضطراب که کودکم کجاست؟ جوانم چه می‌کند؟ دخترم چه شد؟


 
شهید احمدرضا احدی

پدر احمرضا درجه‌دار ارتش و مادر او خانه دار بود. در ۶ سالگی وارد دبستان شد و مراحل تحصیل ابتدایی را با موفقیت کامل و احراز رتبه‌های اول طی کرد. دوره راهنمایی را با معدل های ۱۹ و ۲۰ گذراند. در این هنگام با شروع جنگ تحمیلی همراه خانواده به زادگاه پدر و مادر خویش به ملایر بازگشت و تحصیلات متوسطه را در رشته علوم تجربی در دبیرستان دکتر شریعتی پی گرفت و سرانجام در سال ۶۳ موفق به کسب دیپلم  شد. سال ۶۴ در کنکور سراسری دانشگاه‌ها با استفاده از سهمیه رزمندگان رتبه نخست را در کل کشور و در همه رشته‌های انتخابی بدست آورد و از این پس در رشته پزشکی دانشگاه شهید بهشتی تهران به ادامه تحصیل پرداخت.

احمدرضا پس از مهاجرت به ملایر و همزمان با تحصیل در دبیرستان ضمن اندیشه و تأمل در مسائل گوناگون، ایمان روز افزون خود را به حرکت پویای انقلاب اسلامی و امام (ره) نشان داد تا آنکه در سال دوم تحصیل در دبیرستان، بر اثر روح کمال خواه و ایمان والای خویش و به منظور حضور در میدان‌های جنگ و جهاد لباس رزم بر تن کرد و نخستین بار در عملیات رمضان  در سال ۶۱شرکت کرد و در این نبرد مجروح شد.

حضور در این عملیات را باید مبدأ تحولی شگرف و آغاز راهی نو فراروی او به شمار آورد، چنان که شکوه ایمان و اخلاص بسیجیان در این عملیات و شهادت دوستان و هم رزمانش خصوصاً «محمد روستایی» تأثیری عمیقی بر او گذاشت. ماجرای این واقعه در دو قطعه از یادداشت‌های وی با عنوان «ضیافت الله» و  «با مرگ» با بیانی آکنده از احساس و شور منعکس  شد است.

 از این پس احمدرضا تا هنگام شهادتش پیاپی در جبهه‌های جنگ حضور یافت و در تمامی نبردها از نفرات ویژه و فعال گردان‌ها و دسته‌ها بود و در مواقع سخت و پیچیده در میادین نبرد، دیگران را نیز هدایت و مساعدت می‌کرد و گاه اتفاق می‌افتاد تا یک شبانه روز در میان سپاه دشمن پنهان می‌شد و جز خدا کسی از او خبر نداشت.
برگه ثبت نام شهید

در مدت چهار سال حضور در جبهه جنگ بارها مجروح شد و در عین حال در بسیاری از این موارد کمتر اتفاق می‌افتاد که دوستان و حتی خانواده‌اش از این موضوع آگاهی یابند. احمدرضا در استعداد و یادگیری، کم نظیر بود و بدین جهت در طول مدت تحصیل در مدرسه و در دبیرستان و دانشگاه برجسته و سرآمد بود و نمره‌های عالی می‌گرفت. چنان که در سال آخر دبیرستان پس از ۶ ماه حضور در خط مقدم جبهه‌های جنگ و بازگشت و شرکت در امتحان نهایی به عنوان دانش آموز ممتاز شناخته شد.

 به سخنان حکیمانه و اشعار عرفانی دلبستگی خاصی داشت آن گونه که در نوشته‌های خود به مناسبت‌های مختلف از  اشعار نغز شاعران بهره می‌گرفت.
حضور پیاپی او در جبهه‌های غرب و جنوب به عنوان یک دانشجوی پزشکی هیچ گاه باعث برتری و غرور وی نمی‌شد چرا که او دنیای غرور و خودخواهی را سخت سست و بی مقدار می‌شمرد. هنگام راز و نیاز، حالتی وصف ناپذیر داشت آن گونه که دوستان او گفته اند اهل تهجد و شب زنده داری بود. چنان که هنوز گریه های سوزناک او در جای جای سنگرها در ذهن و یاد دوستانش باقی مانده است.

امام (ره) را از ژرفای جان دوست داشت تا بدان حد که وصیت نامه خود را با کوتاه ترین عبارت ودر یک جمله به تحقق خواسته‌ها و سخنان رهبر ومقتدایش مزین کرد: «فقط نگذارید حرف امام به زمین بماند. همین» و چون حضرت امام (ره) جنگ را در رأس امور خوانده بود، حضور در جبهه را با شگفتی تمام بر دنیای عافیت و سلامت کلاس درس و دانشگاه ترجیح داد.

 

  احمدرضا که نوجوانی و بلوغ جسمانی خویش را در میدان‌های جنگ آغاز کرده بود در مقام معرفت و سلوک علمی مدارج روحانی را در مقام انقطاع از دنیا و اتصال به مبدأ اعلی درمی نوردید و چنین بود که بسیجی مرد میدان‌های جنگ سرانجام پس از شرکت فعال در عملیات کربلای ۵، در شب دوازدهم اسفند ماه سال ۶۵ همراه تنی چند از همرزمانش از آن جمله مجید اکبری در درگیری با کمین‌های دشمن بعثی به شهادت رسید و به لقاءالله پیوست و پس از ۱۵ روز که پیکر خونینش میهمان آفتاب بود بازگردانیده و درآرامگاه عاشورای ملایر به آغوش خاک سپرده شد.
دست نوشته شهید

دستنوشته دانشجوی شهید احمدرضا احدی رتبه ی ۱پزشکی کنکور سال ۱۳۶۴


«بسم رب الشهدا و الصدیقین:
چه کسی می داند جنگ چیست؟ چه کسی می‌داند فرود یک خمپاره قلب چند نفر را می‌درد؟ چه کسی می‌داند جنگ یعنی سوختن، یعنی آتش، یعنی گریز به هر جا، به هر جا که اینجا نباشد، یعنی اضطراب که کودکم کجاست؟ جوانم چه می‌کند؟ دخترم چه شد؟ به راستی ما کجای این سوال ها و جواب ها قرار گرفته ایم؟

کدام دختر دانشجویی که حتی حوصله ندارد عکس‌های جنگ را ببیند و اخبار آن را بشنود.از قصه دختران معصوم سوسنگرد با خبر است؟ آن مظاهر شرم و حیا را چه کسی یاد می‌کند که بی‌شرمان دامنشان را آلوده کردند و زنده زنده به رسم اجدادشان به گور سپردند.کدام پسر دانشجویی می‌داند هویزه کجاست؟ چه کسی در هویزه جنگیده؟ کشته شده و در آنجا دفن گردیده؟

چه کسی است که معنی این جمله رادرک کند:
نبرد تن و تانک!؟ اصلا چه کسی می‌داند تانک چیست؟ چگونه سر ۱۲۰دانشجوی مبارز و مظلوم زیر شنی‌های تانک له می‌شود؟ آیا می‌توانید این مسئله را حل کنید؟ گلوله ای از لوله دوشکا با سرعت اولیه خود از فاصله هزار متری شلیک می شود و در مبدا به حلقومی اصابت نموده و آن راسوراخ کرده وگذر می‌کند، حالا معلوم نمایید سرکجا افتاده است؟

کدام گریبان پاره می‌شود؟ کدام کودک در انزوار و خلوت اشک می ریزد؟ و کدام کدام ...؟ توانستید؟ اگر نمی توانید، این مسئله را با کمی دقت بیشتر حل کنید: هواپیمایی با یک و نیم برابر سرعت صوت از ارتفاع ۱۰متری سطح زمین، ماشین لندکروزی را که با سرعت درجاده مهران – دهلران حرکت می‌نماید، مورد اصابت موشک قرار می‌دهد، اگر از مقاومت هوا صرف نظر شود. معلوم کنید کدام تن می‌سوزد؟ کدام سر می‌پرد؟ چگونه باید اجساد را از درون این آهن پاره له شده بیرون کشید؟ چگونه باید آنها را غسل داد؟

چگونه بخندیم و نگاه آن عزیزان را فراموش کنیم؟ چگونه می‌توانیم در شهرمان بمانیم و فقط درس بخوانیم. چگونه می‌توانیم درها را به روی خود ببندیم و چون موش در انبار کلمات کهنه کتاب لانه بگیریم؟ کدام مسئله را حل می‌کنی؟ برای کدام امتحان درس می‌خوانی؟‌ به چه امید نفس می‌کشی؟ کیف و کلاسورت را از چه پر می‌کنی؟ از خیال، از کتاب، از لقب شاخ دکتر یا از آدامسی که هر روز مادرت در کیفت می‌گذارد؟

کدام اضطراب جانت را می‌خورد؟ دیر رسیدن به اتوبوس، دیر رسیدن سر کلاس، نمره گرفتن؟ دلت را به چه چیز بسته‌ای؟ به مدرک، به ماشین، به قبول شدن در حوزه فوق دکترا؟ صفایی ندارد ارسطو شدن خوشا پر کشیدن، پرستو شدن آی پسرک دانشجو، به تو چه مربوط است که خانواده‌ای در همسایگی
تو داغدار شده است؟ جوانی به خاک افتاده است؟

آی دخترک دانشجو، به تو چه مربوط است که دختران سوسنگرد را به اشک نشانده‌اند؟ و آنان را زنده به گور کردند؟ هیچ می‌دانستی؟ حتما نه! ...
هیچ آیا آنجا که کارون و دجله و فرات بهم گره می‌خورد، به دنبال آب گشته‌ای تا اندکی زبان خشکیده کودکی را تر کنی و آنگاه که قطره‌ای نم یافتی؟ با امیدهای فراوان به بالین آن کودک رفتی تا سیرابش کنی؟

اما دیدی که کودک دیگر آب نمی خورد!! اما تو اگر قاسم نیستی، اگر علی اکبر نیستی، اگر جعفر و عبدالله نیستی، لااقل حرمله مباش! که خدا هدیه حسین را پذیرفت و خون علی اکبر و علی اصغر را به زمین پس نداد. من نمی‌دانم که فردای قیامت این خون با حرمله چه خواهد کرد... د. پس بیاید حرمله مباشیم.»
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۷ ، ۱۹:۰۳
ندا حقانی


quran heavenly messages1 قرآن و پیام های آسمانیهمانطور که می دانید قرآن پیام های زیادی دارد که می توان راه حل تمام مشکلات زندگی از میان آیات قرآن پیدا کرد. آسمونی در این مقاله تعدادی از پیام های قرآنی را برای شما خوبان تهیه کرده است که در ادامه می خوانید.

***

سوره نمل : آیات 89 – 90

« کسانی که در قیامت نیکوکار آیند ، پاداش بهتر از آن یابند و هم از هول و هراس قیامت ایمن باشند * و کسانی که بدکار و زشت کردار آیند در آن روز به رو در آتش جهنم افتند آیا این عذاب آتش دوزخ جز آنکه جزاء اعمال آنهاست ( که به عذاب دوزخ تجسم یافته است ) ؟ »

***

« هر قومی را دوره ای و اجل معینی است که چون فرا رسد لحظه ای مقدم و موخر نتواند کرد »

سوره اعراف ، آیه 34

برخی از علل انحطاط و نابودی اقوام

  1. نازپروردگی و تن‌آسایی عوامل حکومتی و برجستگان سیاسی و نظامی جامعه
  2. از دست‌رفتن قدرت دفاعی جامعه

  3. از بین رفتن ارزش‌های اخلاقی و فضایل نیکو در جامعه

  4. سُست شدن اعتقادات دینی و تعالیم مذهبی
  1. شیوع ظلم و ستم‌گری در جامعه

***

« سوره حدید ، آیه 20 »

( الا ای هوشیاران ) ، بدانید که زندگی دنیا به حقیقت

بازیچه است و کودکی ، لهو ، عیاشی ،  زیب و آرایش ، تفاخر و خودستائی با یکدیگر و حرص و افزودن مال و فرزندان ، این حقیقت کار دنیاست

***

سوره یونس ، بخشی از آیه 21

( ای رسول ما ) بگو : مکر و سیاست الهی کاملتر و سریعتر است که رسولان ما ( فرشتگان قوای عالم ) مکرهای شما را ( به زیان شما ) خواهند نوشت .quran heavenly messages3 قرآن و پیام های آسمانی

***

« سوره : الحشر ، آیه :   14

آنها هرگز با شما بصورت گروهی نمی‏جنگند جز در دژهای محکم یا از پشت دیوارها! پیکارشان در میان خودشان شدید است، (امّا در برابر شما ضعیف!) آنها را متّحد می‏پنداری، در حالی که دلهایشان پراکنده است؛ این به خاطر آن است که آنها قومی هستند که تعقّل نمی‏کنند!

***

سوره واقعه ، آیات 96 – 88 : ( در عالم برزخ ) :

  1. در هنگام احتضار و مرگ ، اگر انسان ، از گروه مقربان باشد ، در راحت و آسایش و بهشت پرنعمت خواهد بود .
  2. در هنگام احتضار و مرگ ، اگر انسان ، از گروه سعادتمندان باشد ، به او گفته می شود : از سوی سعادتمندان ، بر تو سلام باد .
  3. در هنگام احتضار و مرگ ، اگر انسان ، از گروه شقاوتمندان باشد ، پذیرائی او با آب جوشان و وارد شدن به دوزخ است .

***

« و هرگز با خدای یکتا که جز او خدایی نیست ، دیگری را به خدایی مخوان و بدان که  هر چیزی جز ذات پاک الهی فنا پذیر و نابود است ، فرمان و سلطنت عالم آفرینش با او و رجوع همه ی خلائق به سوی اوست »              

سوره قصص ، آیه 88

***

« خدا ، شرع و آئینی که برای شما مسلمین قرار داد ، حقایق و احکامی است که نوح را هم به آن سفارش کرد و بر تو نیز همان را وحی کردیم  و  به ابراهیم و موسی و عیسی هم آن را سفارش نمودیمquran heavenly messages2 قرآن و پیام های آسمانی

که دین خدا را بر پا دارید ( و در حفظ آن پایداری کنید ) و هرگز تفرقه و اختلاف در دین مکنید ( و بدان که ) مشرکان را که به خدای یگانه و ترک بتان دعوت مکنی ( قبولش ) بسیار در نظرشان بزرگ می آید ، خدا هر که را بخواهد به سوی خود بر می گزیند و هر که را به درگاه خدا به تضرع و دعا باز آید ، هدایت می فرماید »       

« سوره شوری ؛ آیه 13 »

***

« و چون بندگان من ، از دوری و نزدیکی من از تو می پرسند ، بدانند که من به آنها نزدیک خواهم بود ، هر کسی مرا خواند ، دعای او را اجابت کنم ، پس بایست دعوت مرا بپذیرند و به من بگروند ، باشد که به سعادت راه یابند »

« سوره بقره ، آیه 186 »

***

« پروردگارا ، به من دانش عطا کن و مرا به صالحان ملحق فرما و برای من در آیندگان آوازه ی نیکو گذار و مرا از وارثان بهشت پر نعمت گردان و روزی که مردم بر انگیخته می شوند رسوایم مکن ، روزی که هیچ مال و فرزندی سود نمی دهد مگر کسی که دلی پاک به سوی خدا بیاورد »

سوره شعرا ، آیات 88 –
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۷ ، ۱۲:۴۵
ندا حقانی



قرآن کریم > مفاهیم - حجت الاسلام والمسلمین قرائتی:
حدیثی معروف از امام صادق(ع) نقل شده است با این مضمون که ما روز قیامت به کسانی که نماز را سبک بشمرند، کمک نمی‌کنیم.

1- محروم شدن از شفاعت اولیای خدا. «لَا یَنَالُ شَفَاعَتَنَا مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلَاةِ» (کافی/ج۳/ص۲۷۰) استخفاف نماز چیست؟ یعنی نشناختن نماز. وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم، وزارت ارشاد، سازمان تبلیغات و صدا و سیما و کسانی که مسئول فرهنگی هستند. باید اسرار نماز را برای مردم بگویند. نماز راز دارد.

2- نشر معارف نماز در مراکز آموزشی. اسرار نماز باید در همه کتاب‌ها باشد. الحمدلله الآن اینطور شده است. 10سال پیش فقط کتاب دوم دبیرستان نماز داشت. سوم و چهارم دبیرستان نماز نداشت. دردانشگاه اصلاً بحث نماز مطرح نبود. یعنی آن وقتی که باید نسل نو به نماز توجه کنند، معارف دانشگاه و کتاب‌های آموزش و پرورش نماز نداشت. باید نماز پرجاذبه باشد.

3- وظیفه مسئولان در ترویج فرهنگ نماز از کودکی. در مهدکودک ولو هنوز نماز واجب نیست اما می‌توان اشعاری را در قالب نماز به بچه یاد داد. مشکل دوم فقدان آموزش نماز است. نماز را بلد نیست و نمی‌داند چطور بخواند. اگر اول نماز برسد، وارد مسجد می‌شود اما اگر آقا رکعت اول را خوانده باشد، نمی‌داند چطور به آقا متصل شود؟ پدر و مادرها وظیفه‌شان این است که در خانه با بچه کار کنند. توصیه به نماز باید زیاد باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۶ ، ۲۰:۴۰
ندا حقانی


سعید (سعد) بن عبدالله حنفی از اصحاب امام حسین در روز عاشورا بود که به هنگام نماز روبروی یزیذیان ایستاد تا نماز جماعت اقامه شود، مقتل‌نویسان می‌نویسند غیر از زخم شمشیر و نیزه، ۱۳ تیر در بدنش بود.


به گزارش تهران پرس  از هوادران سرسخت اهل بیت پیامبر(ص) بود و از قبیله‌ «بنی حنیفه بن لجیم» - از شاخه‌های طایفه بنی‌بکر بن وائل، و از اعراب عدنانی. او به شهید نماز مشهور است. سعید از افراد سرشناس کوفه بود و بسیار عابد و زاهد و شجاع و جنگجو! در قیام امام حسین(ع) نقش بسیار حساس و مهمی داشت.

زمانی که خبر هلاکت معاویه به کوفه رسید، مبارزات انقلابی‌اش را شروع کرد. از اقدامهای اولیه‌اش ارسال نامه‌های شیعیان بود؛ که این نامه‌ها را به همراه هانی بن هانی از کوفه خدمت امام حسین بن علی(ع) برد و از آن طرف، پاسخ امام(ع) را برای کوفیان آورد.

هنگام ورود مسلم بن عقیل به کوفه، سعید از نخستین کسانی بود که از او استقبال و در منزل مختار ثقفی با حضرت مسلم بیعت کرد و پس از آن در جریان نهضت مسلم، بسیار پرشور و فعال عمل کرد و نامه‌ مسلم را برای امام حسین(ع) از کوفه به مکه برد و همان جا در کنار آن حضرت ماند تا زمانی که امام از مکه بیرون رفت و به کربلا رسید.

در کربلا، در شب عاشورا، آن موقع که امام حسین(ع) اصحاب خود را جمع کرد و به آنها گفت: «هر کدام از شما که می‌خواهید، می‌توانید از تاریکی شب استفاده کنید و دنبال کارتان بروید. زیرا این مردم با من کار دارند.» سعید بن عبدالله جزو نخستین افرادی بود که برخاست و به امام خود عرض کرد که «ای پسر رسول خدا! به خدا قسم که ما دست از یاری تو برنمی‌داریم تا پروردگار عالم بداند که در نبودن رسولش، حق او و نسلش را به جا آوردیم. به خدا سوگند، اگر من کشته شوم و سپس زنده گردم و 70 مرتبه مرا بسوزانند و خاکسترم را بر باد دهند، دست از یاری تو برنمی‌دارم. چگونه جنگ نکنم در حالی که کشته شدنم به کرامت ابدی می‌انجامد؟!»

روز عاشورا نیز، بعد از اذان ظهر، آن زمان که  امام حسین(ع) خواست نماز ظهر بخواند، سعید با زهیر بن قین مقابل امام(ع) ایستادند و تیراندازان لشگر عمر سعد به شدت به آنان تیر انداختند. سعید برای جلوگیری از اصابت تیرها به امامش، از هر سو خود را سپر کرد و آنقدر تیر خورد تا همین که نماز امام(ع) تمام شد، بر زمین افتاد و در همان حال گفت: «خدایا! لعنت کن این جماعت را، همانگونه که قوم عاد و ثمود را لعنت کردی. ای پروردگار من، سلام مرا به پیامبرت برسان و درد جانکاه این زخمها را به او ابلاغ کن. زیرا من در این کار، قصد یاری فرزندان پیغمبرت را داشته‌ام.»
آنگاه چشمانش بسته شد و به شهادت رسید. مقتل‌نویسان می‌نویسند غیر از زخم شمشیر و نیزه، 13 تیر در بدنش بود.


منبع: کتاب گذری بر زندگی شهدای غیر هاشمی کربلا(نویسنده: رفیعه رضا داد)
منبع: تسنیم
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۶ ، ۲۱:۱۹
ندا حقانی

چکیده

در باب اهمیت عبادت و بندگی خداوند متعال آیات و روایات زیادی وارد شده است تا آنجا که حتی مقصود از خلقت جن و انسان نیز عبادت خداوند متعال معرفی شده است و شرط اولیه عبادت حضرت باری تعالی داشتن بدن و جسمی سالم است و دیگر اینکه دستورات فراوانی نیز در دین اسلام پیرامون حفظ صحت بدن آمده که با بررسی و عمل به آنها می توان به این مقصود رسید ولی برای تحقق این امر باید به دامن طب اسلامی پناه برد زیرا این طب است که منشأ الهی ووحیانی دارد لکن برای پی بردن به جایگاه ویژه طب اسلامی سنتی در زمان کنونی ناگزیر هستیم که این طب والای برگرفته از تعالیم انبیاء و ائمه اطهار علیهم السلام را با طب رایج که منشأ پدید آمدن آن جهان غرب بوده مقایسه شود که شواهدی نیز بر برتری طب اسلامی سنتی بر طب رایج غربی وجود دارد.
و همچنین نظریات صاحبنظران نیز بر برتری طب اسلامی نسبت به طبهای دیگر و طب رایج نیز مطرح می باشد، پس از اثبات اینکه طب اسلامی سنتی برترین مرجع برای مراجعه برای حفظ صحت بدن و نیز حتی درمان بیماریهاست چندی از دستورات قرآن کریم و روایات معصومین علیهم السلام همچون پرهیز از اسراف در طعام و انواع اسرافهائی که در لسان معصومین (علیهم السلام) وارد شده است و دستورات دیگر مطرح می گردد، همچنین زمان غذا خوردن در آداب اسلامی و رابطه آن با مساله عبادت خداوند متعال نیز در طب اسلامی از اهمیت ویژه ای برخوردار است، در ضمن اینکه پیرامون غذا خوردن و اصولی که منجر به صحت بدن خواهد شد نیز مطرح شده است، حتی در مورد کیفیت و زمان آب خوردن نیز دستورات مهمی در طب اسلامی پیرامون حفظ صحت بدن وجود دارد که چندی از این مسائل ذکر شده است.
یکی از مسائل مهم در طب اسلامی سنتی پیرامون حفظ سلامتی و درمان بیماری ها مسأله حجامت است که جایگاه آن در آیات و روایات بسیار مهم دیده شده است که این اهمیت نیز در مقاله مطرح گردیده است.
کلید واژه: حفظ صحت بدن ـ طب اسلامی سنتی ـ طب رایج ـ عبودیت و سلامتی ـ تعالیم انبیاء و ائمه پیرامون طب.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۶ ، ۲۳:۵۰
ندا حقانی



قرآن کریم > مفاهیم - حجت الاسلام والمسلمین قرائتی:
حدیثی معروف از امام صادق(ع) نقل شده است با این مضمون که ما روز قیامت به کسانی که نماز را سبک بشمرند، کمک نمی‌کنیم.

1- محروم شدن از شفاعت اولیای خدا. «لَا یَنَالُ شَفَاعَتَنَا مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلَاةِ» (کافی/ج۳/ص۲۷۰) استخفاف نماز چیست؟ یعنی نشناختن نماز. وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم، وزارت ارشاد، سازمان تبلیغات و صدا و سیما و کسانی که مسئول فرهنگی هستند. باید اسرار نماز را برای مردم بگویند. نماز راز دارد.

2- نشر معارف نماز در مراکز آموزشی. اسرار نماز باید در همه کتاب‌ها باشد. الحمدلله الآن اینطور شده است. 10سال پیش فقط کتاب دوم دبیرستان نماز داشت. سوم و چهارم دبیرستان نماز نداشت. دردانشگاه اصلاً بحث نماز مطرح نبود. یعنی آن وقتی که باید نسل نو به نماز توجه کنند، معارف دانشگاه و کتاب‌های آموزش و پرورش نماز نداشت. باید نماز پرجاذبه باشد.

3- وظیفه مسئولان در ترویج فرهنگ نماز از کودکی. در مهدکودک ولو هنوز نماز واجب نیست اما می‌توان اشعاری را در قالب نماز به بچه یاد داد. مشکل دوم فقدان آموزش نماز است. نماز را بلد نیست و نمی‌داند چطور بخواند. اگر اول نماز برسد، وارد مسجد می‌شود اما اگر آقا رکعت اول را خوانده باشد، نمی‌داند چطور به آقا متصل شود؟ پدر و مادرها وظیفه‌شان این است که در خانه با بچه کار کنند. توصیه به نماز باید زیاد باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۶ ، ۰۰:۴۷
ندا حقانی


جوانان و علل بی میلی به نماز
جوانان و علل بی میلی به نماز


 

منبع : راسخون 




 








چکیده مطالب
 

همانطور که می دانیم دوران بلوغ حساس ترین دوران زندگی یک نوجوان است که اگر پدر و مادر و فعالان عرصه فرهنگی و کسانی که با نوجوانان در ارتباط هستند، از ویژگی های این دوران شناخت کافی نداشته باشند و نتوانند شرایط نوجوانان را درک کنند، قادر به هدایت و راهنمایی آنان در مسیر رشد و تعالی نخواهند بود. در این تحقیق علل دین گریزی و بی میلی نسبت به نماز بررسی شده است، که از مهمترین آنها می توان به موارد زیر اشاره نمود:
1- گناه و آلودگی به آن. 
2- عدم شناخت خداوند و بی مهری نسبت به او.
3- ناآشنایی با فلسفه و مفهوم عبادت و نماز. 
4- ناآشنایی با نیازهای خود. 
5- الگوپذیری نامناسب. 
6- انتخاب دوستان نامناسب.
پس از بررسی هر یک از عوامل مذکور، راهکارهایی برای مقابله و رفع آنها بیان شده است.
در پایان نیز با استناد به آمارها و نتایجی که از تحقیق میدانی بدست آمده است، روی برخی از عوامل فوق، بررسی و تحلیل انجام گرفته است و نتایج آن قابل تأمل است که ان شاا... به آن می پردازیم. 

مقدمه
 

چرا بعضی از افراد جامعه با وجود پذیرش دین اسلام و مسلمان بودن از انجام درست تکالیف دینی و پرهیز از محرمات و انجام واجبات دین خودداری می کنند؟چرا انسانی که ذاتا مشتاق دین است و فطرت او با عناصر دینی ارتباط تکوینی و ماهوی دارد،به دین گریزی روی آورده و در خواندن نماز بی میل است؟و چرا این موضوع در میان جوانان شیوع بیشتری دارد؟این پدیده یکی از مشکلات اساسی امروز جامعه ماست که همواره دغدغه هایی را برای رهبران دینی و خانواده ها ایجاد کرده است و تهدیدی جدی برای نسل جوان محسوب می شود.
اما بدون تردید در ذات دین هیچ عنصر دین ستیزی وجود ندارد و اگر انسانها به دریافت درستی از دین دست یابند در هیچ رتبه ای از آن نمی گریزند.علاوه بر این عقل و عشق که دو رکن اساسی در حیات انسان محسوب می شوند و همه جاذبه ها و دافعه ها بر اساس این دو معیار رخ می دهد، هر دو در دین وجود دارد و دین با هر دو گروه باقی مانده است.
بنابراین پدیده دین گریزی وبی میلی نسبت به نماز به عنوان یک پدیده اجتماعی،عینی و رفتاری معلول ماهیت خود دین نیست.بلکه علل آن را باید در خارج از قلمرو دین بررسی کرد.
حال می خواهیم عواملی که موجب دین گریزی و بی میلی نسبت به نماز در عمل و رفتار می شود را مورد بحث و بررسی قرار دهیم و سپس این موضوعات را در جوانان بررسی کنیم تا سؤالاتی را که در فوق مطرح شد پاسخ دهیم.

دوران کودکی
 

کودکی دوران تکوین است و نوجوانی دوران انتقال که در نهایت به جوانی منجر می شود.این دوران ،دوران مهم و به گفته بسیاری از روانشناسان دوران سربه مهر زندگی است.بلوغ در این مرحله از عمر اتفاق می افتد و فرد از مرحله طفولیت و وابستگی وارد دنیای استقلال،مرحله پختگی،یافتن توان تصمیم گیری و تحقق خواسته های خود می شود.با ورود کودک به دنیای نوجوانی و بلوغ،ولادتی تازه و مرحله ای ویژه و مستقل از دوره های قبل و بعد پدید می آیدکه آن را مرحله انتقال، مرحله نجات از کودکی،دوران تحولات همراه با دگرگونی های سریع و غافلگیر کننده، مرحله طوفانی حیات و مرحله نجات از طفیلی گری نیز می نامند.
دوره بلوغ،دورانی مبهم از نظر شناخت خصایص و دوران تمایلات متضاد است.فرزندان ما وارد دنیای خاص مردانه و زنانه می شوند و این ورود در مواردی همراه با ناشی گری ها و اضطراباتی است که برخی از افراد در آن احساس گیجی و دستپاچگی دارند.افراد در این دوران احیاناً با ترس و بیم هایی مواجه می گردند که رفع و تعدیل آن نیازمند حمایت والدین و مربیان از آنهاست.
دوران نوجوانی به ویژه مرحله بلوغ، سن خواستن، سن طرد و تمکین، سن حمله و سرکوب، سن نفی و انکار، سن به شگفت آمدن و به شگفت آوردن، سن بروز احساسات گرم وآتشین، سن خودنمایی و غرور، سن خواب و خیال و رویا، سن بی قراری و اضطراب، سن استقلال طلبی، سن در خواست آزادی های بی حد و مرز، سن طغیان و عصیان، سن بی باکی ، سن تحریک پذیری، سن تقلید از الگوهای جدید و مدرن،سن  آشفتگی و فشار، سن آمادگی برای بروز و پایه گذاری انحرافات و لغزش ها و در عین حال سن آمادگی برای تربیت پذیری است.
در دوران نوجوانی استعداد تحلیل منطقی و توان برهان آوری و استدلال در نوجوان رشد می یابد به طوری که می تواند معنویت ارزش ها و خیر اندیشی ها را درک کند و خود را با الگوهای معرفی شده همانند سازد.در این دوران،عواطف و احساسات در جهت رشد و اوج گیری هستند و هوش و استعداد در خط رشد و کمال. تماس و ارتباط مداوم نوجوان با افراد خردمند و بزرگسال می تواند
زمینه را برای خیر و سعادت او فراهم کرده و در عین حال از سقوط او به دام لغزش ها و انحرافات جلوگیری نماید.(1)

انواع بلوغ
 

آدمی را در عرصه حیات بلوغ های متعددی است که بسیاری از آنها تابع شرایط سنی نیستند.

الف) بلوغ در ابعاد وجودی:
 

1- بلوغ زیستی- جسمانی: غرض از آن بلوغی است که در آن آدمی به آخرین حد رشد خود دست یافته باشد و این خود تابع قوانین رشد است و هم برای زن و مرد و هم برای نژادهای گوناگون متفاوت است و آب و هوا، شرایط غذایی و جغرافیایی در آن موثر است.اوج کمال این رشد در اندام را در حدود 25-23 سالگی دانسته اند.
2- بلوغ جنسی: همان رشد و بیداری غدد است و تظاهر آن قاعدگی در دختران و احتلام در پسران است که در واقع نوعی اعلام آمادگی برای همسری،پدری و مادری می باشد.برای بلوغ جنسی سن ویژه ای را نمی توان ذکر نمود اما معمولا در دختران از 18-10 سالگی و در پسران از 18-11 سالگی است.گرچه درصدی خارج از این سن به صورت موارد استثنایی و غیر قابل ذکر در آمار وجود دارد.
3- بلوغ عاطفی: عبارت است از خروج کودک از انگیزه های کودکانه و نشان دادن عواطف خود به شکل بزرگترها،آن چنان که عاطفه اش جهت دار و در خط تعدیل و کنترل باشد. همچنین بلوغ عاطفی زمانی است که فرد بتواند خود ودیگران را به شکلی مناسب دوست داشته باشد و واکنش های معقولی را جایگزین واکنش های هیجانی نماید.
4- بلوغ ذهنی: زمانی است که در آن رسائی و کمال در هوش،عقل،حافظه،تصور و تخیل و ... و توان برهان پذیری و برهان آوری(استدلال) شکل می گیرد.نوجوان باید در شرایطی قرار گیرد که 
بتواند برای گفته ها و اعمال و رفتار خود دلایلی قانع کننده عرضه نماید و یا برای اقدام به امری بیندیشد. صاحب نظران سنین 16-14 سالگی را سنین کمال هوش دانسته اند.
5- بلوغ روانی: که در آن مساله رشد ادراک و هویت یابی مطرح است و فرد می تواند بدون اتکا به دیگران به خود متکی باشد و از آزادی و استقلال به گونه ای مشروع و مشروط استفاده کند.
زیبا دوستی،حقیقت طلبی و معنی خواهی در زندگی او جایگاهی داشته باشد وبتواند خود را از تعلق های شدید و وابستگی های گوناگون آزاد نماید.

ب)بلوغ شرعی:
 

شکل دیگری از بلوغ آدمی، بلوغ شرعی است که در ارتباط با انجام واجبات و رعایت تکالیف دینی برای پسران و دختران مطرح می گردد و این امر برای دختران پس از گذشت 9سال قمری و ورود به 10 سالگی است و برای پسران بروز حالت احتلام یا گذشت 15سال قمری است.بدین ترتیب هر کدام از این دو حالت که زودتر بروز کند پسر بالغ و مکلف خواهد شد.البته در زمینه بلوغ شرعی نظریات دیگری نیز از سوی فقها ابراز شده است.به عنوان مثال در روایتی آمده است که پسر پس از ورود به سن 14سالگی مکلف است چه محتلم شده باشد و چه نشده باشد.حسنه و سیئه برای او ثبت می شود و برای او حق تصرف در امور پدید می آید،مگر آنکه سفیه یا ضعیف باشد.بر اساس تحقیقی که در مورد بلوغ دختران صورت گرفته است (2) ،بالغ بر 200 روایت وجود دارد که در اکثر آنها سن بلوغ شرعی دختران 9سال تمام ذکر شده است والبته برخی از آنها سنین بالاتری چون 10 و 13 سالگی  را نیز ذکر می کنند.شرط رفع یتیمی از دختر، رشدی است که منجر به امکان ازدواج و زناشویی باشد و آن در سن کمتر از 9سال تمام نیست.در این صورت خرید و فروش برای او مجاز و حدود الهی درباره اش قابل اقامه است.(3)

خطرات انواع بلوغ
 

دوران نوجوانی و بلوغ دوران خطر است.تحولات سریع و غافلگیرکننده ممکن است برای نوجوان آسیب آور و گرفتارکننده باشد.دامنه این خطرزایی نیز وسیع است:
- خطر انحراف و لغزش در زمینه های غریزی و جنسی مثل روابط ناصواب،به خود مشغول شدن.
- خطر اقتصادی مثل دزدی و مصرف بیهوده مال آن هم در راه اقناع هوس.
- خطر اجتماعی مثل تشکیل باند و گروه و معاشرت های ناصواب و انحراف آمیز.
- خطر فرهنگی در مورد تغییر افکار و آداب،استفاده از ادبیات رسوا و انحراف در هنر.
- خطر بروز بیماری هایی چون اضطراب،وسواس،افسردگی و بیماری های زیستی.
- خطر خجلت و کم حیایی به ویژه برای دختران که این خود زمینه ساز لغزشهای متعدد است.
- خطر وقاهت و بی باکی،سبقت جویی،غرور،خودشیفتگی و... که هر کدام صدمات و آسیب هایی را برای فرد و جامعه به دنبال دارد.
- خطر مذهبی مثل تردید در مذهب،تردید در فراگرفته های اعتقادی و بی اعتنایی به انجام تکالیف شرعی.(4)

رشد دینی در نوجوانی و جوانی
 

در تمام ادیان الهی،دوره نوجوانی به عنوان دوره آغاز عمل به آداب و شعائر دینی و دوره آموزش عملی دینداری به حساب می آید.در این دوره است که عبادت مستمر در خانه و مسجد و کنشت و کلیسا و سایر اماکن مذهبی به نوجوانان تکلیف می شود و آنان نیز،اگر از پیش در خانواده ای با باورهای مذهبی رشد یافته باشند و حرمت نهادن به اصول و بنیادهای دینی را آموخته باشند،با علاقه مندی به دین روی می آورند و هویت مذهبی خود را شکل می دهند.هم در جوامع اسلامی و هم در جوامع زرتشتیان و مسیحیان و سایر ادیان الهی،نوجوانی از نظر دینی دوره ورود به زندگی مذهبی بزرگسالی و دوره تجربه کردن دینداری و استحکام بخشیدن به باورها و احساسات مذهبی است.
در دوره نوجوانی است که نوجوانان هم از نظر احساس نیاز به پرستش کمال مطلق و هم از بابت تفکر انتزاعی برای روی آوردن به دین و درک مفاهیم پیچیده دینی،آمادگی های مقدماتی احساسی و ذهنی لازم را بدست می آورند و خانواده، مدرسه و مراکز دینی فرصت مناسبی در اختیار دارند که باور و رفتار دینی را نیز به آنان بیاموزند.آمادگی های انگیزشی و احساسی و عقلانی دینی از درون فرد جوانه می زند و محیط تربیتی بیرونی است که اگر جاذبه های مناسب و روشهای درستی را به کار گیرد می تواند ایمان مذهبی نوجوانان را تقویت کند و عالیترین تکیه گاه روح انسان، یعنی ایمان به خداوند را در دل و جان او بنشاند.(5)

رشد باورهای مذهبی در نوجوانی و جوانی
 

انتقال باورهای مذهبی به کودکان،نوجوانان و جوانان اساساً توسط خانواده صورت می گیرد و مدرسه و اماکن مذهبی نیز نقش ثانوی خود را در این انتقال ایفا می کنند.باورهای مذهبی هم در نحوه تفکر فرد درباره هستی،هم در احساسات و عواطف او نسبت به خود و دیگران وهم در رفتار او در برخورد با مسائلی که با آنها روبرو است تأثیر غیرقابل انکاری دارد.
در مطالعاتی که در مورد رابطه میان مذهبی بودن پدر و مادر و مذهبی شدن فرزندان صورت گرفت، این نتیجه بدست آمد که نقش مادر در مذهبی شدن دختر و نقش پدر در مذهبی شدن پسر بیشتر است و در صورتی که بین پدر و مادر اتفاق نظر و عمل مذهبی وجود داشته باشد این تأثیر هم 
روی دختران و هم روی پسران بیشتر خواهد بود. وقتی که اتفاق نظر مذهبی بین پدر و مادر وجود نداشته باشد،تأثیر پدر بر تربیت مذهبی فرزندان بیشتر است.(6)

رابطه فضای زندگی و مناسبات درون خانواده با باورهای مذهبی
 

تحقیقات نشان می دهد که نوع مناسبات در خانواده باعث ایجاد فضایی از زندگی می شود که تأثیر مهمی در افزایش یا کاهش باورهای دینی فرزندان نوجوان و جوان به جای می گذارد.آن دسته از والدین که هم از فرزندان حمایت می کنند و هم روی آنها کنترل دارند فرزندانی را تربیت می کنند که ارزشهای دینی و اخلاقی مشابه والدین خود خواهند داشت. اما والدینی که فرزندان خود را کاملاً حمایت می کنند ولی کنترلی روی آنها ندارند و نیز والدینی که نه حمایت چندانی از فرزندان خود می کنند و نه روی آنها کنترل دارند، فرزندانی تربیت خواهند کرد که باورها و ارزشهای اخلاقی آنها شباهت چندانی به باورها و ارزشهای اخلاقی پدر و مادرشان نخواهد داشت.
وجود تعارض در خانواده ها و در بین والدین و فرزندان مانع از انتقال ارزشهای دینی به فرزندان نوجوان می شود.
تقریباً در همه کشورها،نوجوانان و جوانان عموماً به مذهب علاقه و توجه نشان می دهند و والدین و بزرگسالان نیز با کمک به ایجاد و توسعه مراکز مذهبی و با شرکت در مراسمهای گوناگون مذهبی زمینه مساعدی را برای پاسخگویی به نیازهای دینی آنان و انتقال سنن مذهبی فراهم می آورند.(7)

تأثیر مدرسه در رشد دینی و اجتماعی نوجوان
 

مدرسه نهادی اجتماعی و نمایانگر فرهنگی است که به نوجوان عادات و رسوم و مهارتهاو دانش خاصی را منتقل می کند.
مدرسه نظام اجتماعی کوچکی است که نوجوان در آن قواعد اخلاقی،عرف اجتماعی،نگرشها و شیوه های برقراری ارتباط با دیگران را می آموزد. مدرسه غالبا شبکه ای از گروه همسالان برای 
نوجوان مهیا می کند.تأثیری که مدرسه در اجتماعی شدن بچه ها دارد هم به دلیل وجود شاگردان دیگر و هم به دلیل وجود معلمان و برنامه های درسی،بیشتر از محیط خانه است و بیش از آن تابع دگرگونی های جامعه بوده و اختلاف زیادی با محیط خانه دارد. وظیفه مدرسه است که با ایجاد وتشکیل فعالیت های اجتماعی گوناگون نوجوان را در مسیر رشد وکمال یاری نماید.همچنین مدرسه است که او را با همسالانش جمع می کند و سبب می شود بعضی را دوست داشته و از عده دیگر متنفر شود و مقام و موقعیت تحقیقاتی و اجتماعی خود را با آنها مقایسه کند.از طرز تفکر آنان متأثر شود و به همکاری و کار دسته جمعی عادت کند و بدین ترتیب راه و رسم رقابت صحیح را بشناسد و یاد بگیرد.(8)
اخلاق و ارزشهای دینی به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم در مدرسه آموزش داده می شود:
آموزش مستقیم اخلاقی و دینی به معنای ادغام دروس دینی و اخلاقی در برنامه های رسمی مدرسه و تأکید بر ارزشها و ویژگی های معین اخلاقی در احساس و اندیشه و رفتار و گفتار شاگردان است.
آموزش غیرمستقیم اخلاقی و دینی ارتباط مربیان با شاگردان در فعالیت های فوق برنامه یا حتی در برنامه های روزمره برای تشویق شاگردان به گفتگو درباره باورها و ارزشهای دینی و اخلاقی خود و دیگران و کمک به آنان برای دستیابی به نگرش ها و بروز رفتارهایی است که با ارزشهای اخلاقی و دینی آنان همخوانی داشته باشد.
رشد آگاهی اخلاقی نوجوانان و جوانان در جریان تجارب آنان با محیط طبیعی زندگی اجتماعی- فرهنگی خود آنان شکل می گیرد. بنابراین برای بهبود بخشیدن امور اخلاقی(نظیر عدالت، شجاعت، مروت، صداقت، مسؤلیت، مهربانی و اطاعت) در آنان باید از راهنمایی و ارشاد و تشویق و ترغیب استفاده کرد و به شیوه های تنبیهی و اعمال قدرت نیازی نیست.(9)
به علت احساس احتیاج،نوجوان به موقعیت ومفهوم مطلق ،تمایل پیدا می کندکه پا را از محدوده خویش فراتر نهد. ارزشهای معنوی هم از این قانون زندگی فکری او خارج نیستند.او به طور غریزی به سمت بالاترین ارزشها کشانده می شود.برای او اخلاق وسیله ای است که به کمک آن می تواند 
نیروی اراده خود را مورد آزمایش قرار دهد. در برابر آرمان زیبایی شناسی که نوجوان دارد آرمان اخلاقی هم وجود دارد.برای نوجوان اخلاق عبارت است از تعهد و قید کامل و نه بیان چند اصل مهم و وظیفه.منظور از اخلاق اطاعت کامل و یا پیروی از اخلاق اجتماعی نیست،بلکه کوششی است برای برای بالا رفتن تمامی وجود.لذا عقل و خرد مورد تنفر نوجوان است و آن را بی مقدار و مناسب حال اشخاص سالخورده می پندارد.
ارزشهای زندگی اخلاقی نوجوانان،یعنی فضیلت های آن،که از فضیلت های سن بلوغ مشخص هستند در صورتی که در هر دو دوره نام این فضایل یکی است،مانند تعاون،سخاوت،ترحم و بردباری،فداکاری و ... ،ارزشهایی وجود دارند که عموما نوجوانان آنها را ترجیح می دهند.مثلا به شرافت به عنوان نقطه درخشانی از مناعت شخصی و به شجاعت تا اندازه ای که انسان خود را برای هدفی که دوست دارد فدا کند،عقیده زیادی دارند.باید تذکر دادکه این صفات به شکوفایی کامل توانایی های فردی کمک می نمایند.(10)

ارزشهای دینی و مذهبی
 

به نظر استانلی هال،بالاترین میزان حساسیت مذهبی در 16سالگی دیده می شود.در رابطه با تحول مذهبی،( بوره) معتقد است که عشق به خدا در کودکی که روابط بسیار نزدیکی با محبت نسبت به والدین دارد شدیدتر شده و از آن جدا می شود.این عشق به صورت یک نوع رابطه ذهنی درآمده و بیشتر اوقات در دختران نوجوان با جهش های عارفانه همراه است و در این هنگام است که تمایلات مذهبی روشن و مشخص می شوند.هنگامی که ارزشهای تازه کشف شده با هم در تضاد  باشند،ایمان 
نوجوان با چند بحران مواجه می شود.این وضع زمانی اتفاق می افتد که ارزشهای معنوی و الهی با بعضی از ارزشهای اجتماعی که برای عزت نفس خوشایند است،برخورد کند. گاهی هم هوسهای شهوانی و جسمانی بر ضد قواعد اخلاق و مذهب طغیان می کنندو در این صورت ممکن است ایمان تحت تأثیر شهوات سرکش قرار گرفته،شکست خورده و سقوط کند.از نظر فکری نوجوان کوشش می کند بین اعتقادات و معلومات خود،توافقی برقرار سازد.در بیشتر موارد در سنین 18-17 سالگی . اصول دینی با برخی از واقعیات علمی تناقض پیدا می کند و نوجوان را با بحرانهای جدیدی روبرو می کند. وجود چنین بحرانهایی در دوران بلوغ و مواجه شدن نوجوان با آنها،پیشرفت های زیادی را در زمینه شخصیت به دنبال دارد. می توان گفت به دنبال این بحرانهاست که وجدان فردی جای خاص خویش را در شخصیت نوجوان پیدا می کند،نوجوان شخصیت اجتماعی پیدا می کند و در نهایت موجب می شود که نوجوان جایگاه خود را نسبت به ارزشهای زندگی بیابد.بین دو مقطع زمانی که نوجوان از ارزشهای شخصی خود آگاه می شود و زمانی که ارزشهای اجتماعی او را احاطه می کنند فاصله ای وجود دارد باید آن را حفظ کرده و از آن استفاده نمود.(11)
چگونگی آموزش ارزشهای اخلاقی و دینی به نوجوانان و جوانان
چگونگی آموزش ارزشهای اخلاقی و دینی به نوجوانان و جوانان در همه جای جهان چه در کشورهای پیشرفته صنعتی و چه در کشورهای در حال توسعه،موضوع بحث های مهمی قرار گرفته است و ما نیز در کشور خود نیاز جدی داریم که آن را به گفتگوهای اساسی و مبتنی بر یافته های علمی بکشانیم.
بسیارند پدر و مادرهایی که نگران بی اعتنایی یا کم اعتنایی نوجوانان و جوانان به ارزشهای معنوی هستند.پدر و مادرهای دیگری نیز هستند که چگونگی آموزشهای اخلاقی و دینی را در مراکز آموزشی نادرست یا همراه با خطاهای فاحش می دانند. مسلماً کسانی نیز هستند،خاصه متولیان آموزشهای اخلاقی و دینی در مراکز آموزشی رسمی که وضع موجود را نزدیک به وضع مطلوب تلقی می کنند و در مقابل انتقاداتی که از اهداف و محتواو روشهای آموزشی آنان به عمل می آید، به شدت ناراحت و برآشفته می شوند.
آموزش پنهان یا ضمنی همیشه و در هر نوع آموزشی وجود دارد،اما همگان آن را نمی بینند.
آموزش پنهان یا ضمنی عبارت از فضای اخلاقی و دینی رایج در مراکز آموزشی است. آموزش پنهان یا ضمنی را 70 سال پیش جان دیوئی(1933) برای اولین بار مطرح کرد و اظهار داشت که جدا از برنامه های آشکار و رسمی آموزشی در مورد آموزش اخلاقی و دینی، هر محیط آموزشی سرشار از برنامه های پنهان اخلاقی و دینی است که بر فضای آموزشی مسلط است.این فضا در مقررات محیط آموزشی و کلاس درس در رفتار و نگرش های مدیر، معلم و سایر کارکنان مرکز،در طرز برخورد آنان در برخورد آنان با فعالیتهای درسی و فوق برنامه و در محتوای کتابهای درسی و سایر مواد آموزشی مشاهده می شود.
الگوهای اخلاقی و دینی که مدیر و معلمان و کارکنان مراکز آموزشی به شاگردان ارائه می دهند، تأثیر عمیقی بر باورها و رفتارهای اخلاقی و دینی شاگردان به جای می گذارد که ممکن است از تأثیر آموزشهای رسمی و برنامه ریزی شده اخلاقی و دینی در مدرسه نیز بیشتر باشد.این الگوها در واقع یک نظام از باورها و رفتار اخلاقی و دینی( مثلا در مورد خوبی و بدی، شیوه برخورد با دیگران، فاصله حرف و عمل،ویژگیها و عمق رفتارهای دینی) را به شاگردان ارائه می دهد.(12)

عوامل بی رغبتی به نماز
 

انسانی که به خوردن غذا یا میوه سالم تمایل ندارد حتماً از سلامت جسمی محروم است و یا آنکه ویتامین وخاصیت غذا برای او ناشناخته است و یا عوامل جانبی او را از خوردن غذا باز می دارد. نیایش و نماز غذای سالم روح است. پس چرا بعضی نسبت به آن بی رغبت و بی تفاوتند؟ و چه عواملی مانع کشش و جذب به آن هستند؟

گناه و آلودگی
 

یکی از میراثهای ارزشمند در فرهنگ اسلامی دعاها و مناجاتهایی است که از ائمه معصومین علیهم السلام به یادگار مانده است که در آن معارف اسلامی به زبان دعا بیان شده است.در دعای ابوحمزه ثمالی، امام سجاد(ع) به بررسی عوامل بی رغبتی نسبت به نماز و مناجات پرداخته و به خداوند تبارک و تعالی عرض می کند:"خدایا چه شده است که هرگاه با خود می گویم که آماده نماز شوم و مناجاتی با تو داشته باشم،کسالت را در هنگام نماز بر من مسلط می نمایی؟و لذت مناجات را از من سلب می کنی... شاید مرا بی اعتنا به ربوبیت خود یافتی و از خود دور نموده ای... شاید به جرم و گناهم مرا مجازات نموده ای؟ شاید مرا مأنوس با اهل بطالت می دانی و انس با نماز را از من سلب کردی؟" آری بدینسان امام علیه السلام،گناه و آلودگی را از عوامل مهم بی رغبتی به نماز معرفی می فرماید.
عدم شناخت و بی مهری به خداوند
شخصیتی که ناشناخته و توصیف نشده باشد،جاذبه و حریم نخواهد داشت. در سوره مبارکه حمد خداوند سبحان، نخست خود را برای جهانیان توصیف می کند که رابطه اش با آنان رابطه مالک و مربی است و او نسبت به مملوکین و مربوبین خویش، سراپا محبت و لطف است و این ارتباط با ختم پرونده انسانها در نشا اولی و دار دنیا قطع نمی گردد و درجهان آخرت، مرکز همه توجهات و قدرتها اوست و لاغیر.پس از آنکه انسان خدای خویش را شناخت و در پرتو این شناخت احساس محبت و عشق پیدا کرد،آنگاه از قول انسان می فرماید:"ایّاک نعبد و ایّاک نستعین". آن کس که در برابر دریای بیکران رحمت و لطف الهی سر تعظیم فرو نمی آورد و نسبت به او احساس محبتی ندارد. در یک روایت قدسی خداوند متعال رغبت و عشق به نماز را ناشی از شناخت و محبت به خداوند می داند و می فرماید:"یَابنَ عِمران لَو رَأَیتَ الّذینَ یُصَلّون لی فی الدّجی وَ قَد مَثُلتُ نَفسی بَینَ اَعیُنِهم وَ هُم یُخاطِبونی... یَابنَ عِمران کَذِبَ مَن زَعَمَ أَنَّهُ یُحِبُنی فَاِذا جَنَّه اللَّیلُ نامَ عَنّی اَلَیسَ کُلُّ مُحِبٍّ یّحِبُّ خَلوَةَ حَبیبهِ." (13) یعنی: ای موسی، اگر ببینی آنان را که درون شب برای من نماز می خوانند گویا من درپیش چشمان آنانم و با من به گفتگو نشسته اند... ای فرزند عمران،خطا می کند و دروغ می گوید آن کس که می پندارد مرا دوست دارد اما همینکه شب فرا می رسد می خوابد.آیا هر محبی سخن گفتن در خلوت با محبوب خود را دوست نمی دارد؟ (14)

آمار(1)
 

اولین طعم شیرین راز ونیاز با خدا را در چند سالگی چشیده اید؟
در مقطع راهنمایی از 146 نفر دانش آموز دختر،06/41 % بیان کرده اند قبل از تکلیف نمازشان را شروع،07/54 % از زمان تکلیف و 88/4 % بعد از تکلیف نمازشان را شروع کرده اند. 

در مقطع متوسطه از 174 نفر دانش آموز پسر،99/72 % قبل از تکلیف مشغول به نماز خواندن شده اند،29/25 % از زمان تکلیف و 72/1 % بعد از تکلیف نماز خواندن را آغاز نموده اند.

این اطلاعات نشان می دهد اگر نوجوان آشنایی به مهر خدا را در کودکی توسط خانواده یا دوستان ویا مربیان تجربه کند،چه درصد جالبی از آنها در نماز جماعت شرکت می کنند.

ناآشنایی با فلسفه و معانی عبادت و نماز
 

نماز تجسم باوری از نیازهای درونی انسان است.بنابراین بپا داشتن آن مبتنی بر درک صحیح از اسرار و فلسفه آن است. انسانی که نمی داند چرا باید نماز بخواند و چه اثری برآن مترتب است و چه مضامینی در این گفتگوهای مکرر مورد بازگوئی قرار می گیرد، طبعا نسبت به این عبادت فاقد انگیزه و رغبت است.
نه تنها نماز، بلکه انسان صرفاً در برابر اعمالی تمکین می کند که اگرچه به ناروا و غلط،تصویر و باور قانع کننده ای از آن داشته باشد و جسم یا روان خود را محتاج به آن بداند. نیاز، مدار همه کنشها و محور تمامی تلاشهای انسان است. حتی خوردن و خوابیدن اگر مفید تشخیص داده نشوند، ترک می گردند و گرسنگی و بیخوابی برای درک منفعت برتر، به نفس تحمیل می شود.
در میان اینهمه نیازهای شناسایی شده اگر نماز یا هرگونه عبادت و پرستشی ناشناخته بماند،چه چیزی می تواند توجیه کننده رغبت و تمایل به آن باشد؟ و چگونه انسان می تواند به جای کار یا استراحت ویا تماشای تلویزیون، اولویت را به این روایت ناآشنا اختصاص دهد؟
درمان بیماری بی رغبتی به نماز در گرو شناخت نماز و معانی و اسرار آن است.
پیامبر اکرم(ص) می فرمایند:
لَو تَعلَم مالَکَ فی صَلاتِکَ وَ مَن تُناجی ما سَئِمتَ و مَا التَفَتَّ. (15)
یعنی: اگر بدانی نماز چیست و با چه کسی نجوا و گفتگو می کنی خسته نمی شوی و نماز را به پایان نمی بری (16)
پیشگیری از وقوع مشکلات جوانان از دیدگاه اسلام
اسلام بیشترین توجه خود را به پیشگیری از وقوع مشکلات معطوف داشته و قدمهای مهمی را در این طریق برداشته است:

اصلاح روابط خانوادگی
 

خانواده مهمترین پناهگاه برای جوانان است.اساس خانواده از نظر اسلام بر مبنای دوستی و مرحمت است.قرآن مجید در این باره می فرماید:"وَجَعَلَ بَینَکُم مَوَدَه وَ رَحَمَه"(21 روم)،خداوند بین اعضای خانواده دوستی و شفقت قرار داد.رابطه خانوادگی باید بر مبنای عطوفت وتفاهم باشد و همانگونه که پیامبر اسلام (ص) فرمودند:"فلیعطف کبیرکم علی صغیرکم و لیوقر صغیرکم کبیرکم"، باید بزرگترها نسبت به کوچکترها مهربان باشند و کوچکترها احترام بزرگترها را نگه دارند.
اصولاً تشکیل خانواده برای تفاهم و تبادل همه جانبه و ایجاد فضای دوستی است . مطلوب هر کس این است که خانواده و فرزندانش باعث چشم روشنی او باشند.همه این خواسته را دارند که "ربنا هب لنا من ازواجنا و ذریاتنا قره اعین"، خدایا خانواده و فرزندان ما را سبب چشم روشنی ما قرار ده.
اعضای خانواده همدیگر را تکمیل می کنند و مایه دلگرمی یکدیگرند.
امام علی(ع) فرمودند:با خانواده ات به گرمی و خوبی رفتار کن زیرا آنان بال و پری هستند که به وسیله آن می پری و اصل و بنا و مقصدی هستند که به سمت آن می روی و دستی هستند که با آن حمله می کنی.
خلاصه خانواده محل امن، جای دلگرمی، فضای تبادل و تفاهم و محیط صفا و صمیمیت است.(17)

 

آمار(2)
 

آیا به نظر شما اختلافات خانوادگی و طلاق تأثیر در بی اهمیتی به نماز دارد؟
در پاسخ دانش آموزان به این سؤال نتایج زیر بدست آمد:
در مقطع راهنمایی از مجموع 242 نفر دانش آموز دختر،13/54 % پاسخ خیر و 87/45 % پاسخ بلی داده اند واکثر کسانی هم که جوابشان خیر بوده است،گفته اند باید آنقدر از نظر اعتقادی قوی باشیم که با این گونه مشکلات از خدا دور نشویم و حتی بعضی گفته اند کسانی را می شناسیم که بعد از چنین اتفاقاتی به خدا نزدیکتر شده و بیشتر اهل نماز و عبادت شده اند.

در مقطع متوسطه از مجموع 166 نفر دانش آموز پسر،75/36 % پاسخ خیر و 25/63 % پاسخ بلی داده اند. کسانی که پاسخ بلی داده اند بر این باورند که در اثر چنین اتفاقاتی یک بی انگیزگی یا یک بی هدفی در زندگی پیش می آید که باعث می شود از خدا دور شده و به نماز پشت کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۶ ، ۰۱:۱۰
ندا حقانی


نماز و ولایت


 





 

نوم علی یقین خیر من صلوه فی شک. " 1 ". 
خوابی که توام با یقین وباور حق باشد بهتر است از نمازی که با شک و تردید خوانده شود. 
اگر چه نماز یک عبادت است که به بدن مربوط می‏شود و باید ترتیب موالات را در آن مراعات کرد و چیزی کم و یا زیاد نشود، لکن صحت نماز و جان آن موقوف به معرفت معبود و تذکر و یاد آوری اسماء و صفاتی که شایسته اوست می‏باشد و به عبارت دیگر نماز حقیقی و روحانی آن نمازی است که از روی معرفت، ادراک شعول و یقین باشد و در غیر این صورت چیزی جز نمازجسمانی و کالبد بی‏روح نخواهد بود. لذا است که خواب انسان عالم ، از نماز جاهلی که توام باتردید در عقیده باشد بهتر است. از این رو وقتی امیرالمومنین علیه‏السلام شنید که یکی از مردم حروریه (خوارج نهروان) نماز شب بجاآورده و قرآن می‏خواند، فرمود: با یقین خوابیدن بهتر از نماز خواندن با شک و تردیداست.

چو محزون صوت قرآن، شاه بشنود 
از او درباره‏اش اینگونه فرمود:

که در حال یقین آن کو بخواب است 
ز ایمانش درون چون آفتاب است‏

امام خویش را نیکو شناساست 
بفرمانش بهر ره گفت، پویاست‏

چنان شخص وچنان خوابست بهتر 
از آن کس کو بر آرد سر ز بستر

شبش را با تهجد بر سرآرد 
نماز و طاعتش نیکو گذارد

دلش پر کین ولیکن بر امامش 
نباشد جزکه در دوزخ مقامش‏

حضرت در حقیقت برای مردم روشن فرمود که اینان که امام خود را نشناخته و در یکی از ارکان دین تردید دارند، نماز شب و قرآن خواندن شبی‏نتیجه است. 
اگر نماز، با معرفت و یقین باشد به اقتضای درجه‏ی معرفت و یقین،نماز گزار حلاوت و شیرینی نماز را ادراک کرده و تحت هیچ شرایطی دست از عشقبازی باآن نمی‏کشد، اگر چه بدنش آماج تیر شود. نقل است که رسول خدا صلی الله علیه و اله وسلم از جنگ با گروهی باز می‏گشتند. شبی در بین راه دستور توقف و استراحت داد. نگهبانان آن شب «عمار و یاسر» و «عباد بن بشر» بودند. این دو، نگهبانی شب را بین خود تقسیم کردند و قرار شد از اول تا نصف شب عباد پاسداری دهد و از نیمه شب تا صبح عمار یاسر نگهبان باشد. عمار به خواب رفت و عباد به نگهبانی ایستاد. در بین شب فرصت را غنیمت شمرد و به نماز ایستاد. در این هنگام یک یهودی که همسرش به دست مسلمانان اسیر شده بود، لشکر را تعقیب کرد و در کمین ایستاد و چون عباد را در حال نماز دیدتیری به طرف او پرتاب کرد، تیر بر پیکرش نشست ولی نماز را رها نکرد، تیر دوم و تیرسوم که به او اصابت نمود نمازش را مختصر کرد و آن را به پایان برد و عمار را بیدارکرد. و یهودی نیز گریخت. 
وقتی عمار یاسر چشمش به عباد افتاد پیکرش را غرق خون دید و سه تیر بر بدن و پایش مشاهده کرد و چون از جریان آگاه شد گفت: چرا با اصابت تیر اول مرا بیدار نکردی؟ عباد گفت: در حال نماز بودم و سوره‏ی کهف را تلاوت می‏نمودم و اگر نمی‏ترسیدم که دشمن صدمه‏ای به پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم برساند و من در نگهبانی کوتاهی کرده باشم، هرگز نمازم را کوتاه نمی‏کردم اگر چه جانم از دست می‏رفت! 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۶ ، ۰۲:۴۱
ندا حقانی