
خیلی پیش از آنکه "عملیات روانی" به عنوان یک علم به وجود آید و به تدوین اصول و شیوه های تغییر رفتار بپردازد ، بهره برداری و استعمار ریشه در کشورهای جهان سوم پیدا کرده بود ؛ بنابراین مردم این کشورها به خاطر سوء استفاده هایی که از این مهم توسط استعمارگران می شد نظر خوبی نسبت به آن نداشتند .
از دیر باز بزرگترین هدف آمریکا جمهوری اسلامی ایران می باشد که از طرق مختلف جنگ نظامی و امروزه جنگ نرم اِعمال می شود . یکی از راه ها و فرآیندهای اصلی در طراحی و مدیریت موفق استراتژی "براندازی نرم" ، توسط آمریکا در مقابله با جمهوری اسلامی ، شبکه سازی می باشد. نخستین گام در این راستا اتخاذ روشی برای ایجاد شبکه هایی از حامیان آمریکا در ایران است . ایالات متحده به منظور دستیابی به این هدف ، در تلاش است تا ساختاری نهادی در داخل دولت آمریکا برای هدایت ، نظارت و بررسی این تلاش ها ایجاد کند . بر این اساس ، ایالات متحده برای موفقیت سیاست شبکه سازی ، بر گروه هایی مانند شخصیت های دانشگاهی و روشنفکران مسلمان لیبرال و سکولار ، صاحب نظران مذهبی جوان و میانه رو، فعالان اجتماعی ، گروه های زنان فعال در مبارزه های برابری جنسیتی(فمینیسم) و روزنامه نگاران و نویسندگان لیبرال تمرکز دارد . بر همین جهت از مهم ترین اصول آمریکا در طراحی استراتژی شبکه سازی بهره گیری از رسانه ها و بالاخص شبکه های اجتماعی است.
بر این اساس تمرکز این قبیل شبکه ها بیشتر بر چهار قشر مهم جامعه است که عبارتند از :
1) دانشگاهیان و روشنفکران مسلمان لیبرال و سکولار : لیبرال ها بسیار گسترده به دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی گرایش دارند ، زیرا در آنجا می توانند افکار خود را بسط دهند ، همان طور که به نظر می رسد شبکه های لیبرال و روشنفکران میانه رو در سراسر جهان اسلام وجود دارند ، این بخش می تواند سنگ بنای اولیه ی جذب توسط شبکه های اجتماعی و به انحرافِ کامل کشیدن افکار این گروه می باشد .